نقاشي در اكسپرسيونيسم
این متن شامل 118 صفحه می باشد
هميشه نماد و نمادگرايي از اصول اوليه رو كرد تاريخي انسان بسوي هنر بوده به گونهاي كه ميتوان در ابتدايي ترين نمونههاي هنري انسان ردپايي از نمادهاي تعريف شده نزد انسان را مشاهده نمود انسان اوليه با قراردادن سمبلها و نشانههايي خاص توانست به زباني مشترك دست يابد كه همانا اين زبان، زبان تصوير بود و انگيزه پيدايش خط نيز از همين نشانههاي تصوير بوجود آمد انسان در سير تاريخي خود آنچنان با مهارت توانست به عناصر نمادين دست يابد كه مهمترين تحولات تاريخ از پيدايش عناصر نمادين و نوشتاري آغاز شد.
وي با خلاصه كردن عناصر تصويري آرام آرام توانست خط را اختراع نمايد و اين اولين گام انسان هنرمند در راه پر مخاطرهاش در مسير تكامل بشري بود –اعتقاد و علاقه انسان همواره به آئين ها و روشهاي گوناگون زندگي، از سوي ديگر همواره سبب ايجاد حركاتي موزون و مشخص ميگرديد، انسان اوليه بر اساس آئينهايي كه خويش به آنها دست يافته بود به پرستش عناصر طبيعي ميپرداخت و براي حركات و اعمال روزمره خويش نيز آئين و روشهايي را ابداع نمود كه اين آئينها در گذر زمان همراه با نهادها و عناصر تصويري نيز همراه شد.
براي مثال انسان در پرستش آتش همواره با حركاتي موزون به دور آتش ميچرخيد و با استفاده از رنگهاي طبيعي و با الهام از طبيعت و به كمك نهادها و نشانههاي تجريدي ساخته دست خويش خود را آراسته مينمود و به گونهاي آئيني تشكر خويش خود را آراسته مينمود و به گونهاي آئيني تشكر خويش را از الهه آتش به جاي ميآورد- پس از رشد تفكر در انسان، وي توانست با الهام از اين آئينها و روشها و با تحقيق راجع به زندگي گذشتگان تمامي اين روشها را در هم آميزد و به گونهاي از هنر نمايش نزديك شود و اين آغازي بود براي حركات نمايشي كه احيا كننده آئينها و روشهاي انسانهاي گذشته بود.
اينك انسان قرن حاضر پس از گذر از تمام دغدغههاي زندگي توانسته هنرهاي متمايزي را پايه گذاري كند كه هر يك ريشه در همان آئينها دارند 2-گونه از اين هنرها كه همواره با انسان همراه بودهاند-نقاشي و نمايش هستند.
در گذر تاريخي هنر نقاشي تا به امروز شاهد پيدايش رشته جديدي هستيم كه سر منشا آن صنعتي شدن و پيشرفتهاي روز افزون انسان امروزي بود، اين رشته همان گرافيك است كه امروزه به خدمت انسان آمده و زباني نو به نام زبان تصوير را ابداع نموده است.
در آغاز تحولات صنعتي ابداع فرايند ليتوگرافي اولين گامها در جهت تمايز گرافيك به عنوان هنري مستقل از نقاشي برداشته شد.
فرايند ليتوگرافي كه در سال 1798 م آلويس سنه فلدر-اهل باواريا آن را به ثبت رساند، در سده نوزدهم به كمال رسيد. در سالهاي آغاز سده نوزدهم، ليتوگرافي با آثار هنرمنداني چون دلاكروا و دوميه رواج يافت- چاپ گران اين فرايند را براي تهيه چاپهاي سياه و سفيد از نقشههاي برگههاي نت و تصوير سازيهاي جذاب يافتند. اين چاپها سپس به شكل منفرد يا به صورت كتابهاي صحافي شدهاي فروخته شدند كه متن آنها به روش برجسته چاپ شده بود.
هر چند چاپ برجسته فرايند انتخابي براي چاپ متن و گراوور سازيهاي چوبي سياه و سفيد بود اما گرايش شديد به آن زماني حاصل شد كه اين فرايند در چاپهاي بيش از يك رنگ نيز وارد گرديد. از سوي ديگر، ليتوگرافي به دليل انطباق و تفكيكهاي رنگ خود، كه با سهولت نسبي و هزينه اندك انجام ميشد، مطلوب واقع گرديد.
در ميانه سده نوزدهم، ليتوگرافي رنگي يا كروموليتوگرافي با چاپهاي لوكس و مجلل كه در تهيه آنها تا سي و دو سنگ با رنگها و انگيزههاي مختلف به كار رفته بود، بي نهايت رواج يافت. شايد چشمگيرترين نمونههاي كروموليتوگرافي پوسترهاي تبليغاتي يك و دو ورقي باشد كه در نيمه دوم سده نوزدهم از روي سنگهاي بزرگ ليتوگراف چاپ شدند.
از جمله معروفترين طراحان پوستر ژول شره، اوژن گراسه، تئوفيل استينلن، آلفونس موشا و هانري دو تولوزلوترك هنرمندان فرانسوي و پيشگامان عصر طلايي پوستر بودند.
:: موضوعات مرتبط:
نقاشی ,
,
:: برچسبها:
فایل ,
نقاشی ,
نقاشی در اکسپرسیونیسم ,
اکسپرسیونیسم ,
تحقیق نقاشی ,