یادگیری و پیشرفت
:::::::::::::::: ::::::::::::::::
دیجیتال مارکتینگ
:::::::::::::::: ::::::::::::::::
رشد کسب‌وکار
:::::::::::::::: ::::::::::::::::
صنعت آموزش


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : یک شنبه 19 اسفند 1397
بازدید : 635
نویسنده : کیا فایل

تاثیر انقلاب ایران در بیداری اسلامی

 

این متن شامل 10 صفحه می باشد 

 

در حالی که تا قبل از انقلاب ایران مسلمانان در گوشه و کنار جهان مسلمان بودن خود را از روی شرم پنهان می کردند ولی امروزه نه تنها مسلمانان احساس عزت می کنند بلکه با گسترش بیداری اسلامی، حکومتهای دیکتاتوری و مورد حمایت امریکا مثل اردن بحرین الجزایرقطر کویت مصر امارات عربستان و... در مقابله با موج اسلامگرایی به چالش مواجه شده اند بی تردید انقلاب اسلامی مهمترین تاثیر را در این رشد را داشته است چه آنکه امروزه با حضور فعال بیش از 195 گروه و جنبش اسلامگرا در کشورهای عربی نشانی از همه جاگیر شدن این موج را دارد. که همه آنها غیر مستقیم از انقلاب اسلامی ایران الهام گرفته اند و بعضی از آنها هم مستقیم از ایران حمایت و پیروی می کنند.

هرچند اینجا فقط لیست مختصری از این گروههای سازماندهی شده حامی ایران را آوردم ولی هیچ کس نمی تواند منکر تاثیر عمیق انقلاب ما بر توده مردم مسلمان شود. بعضی از گروهها نیز ظاهرا رابطه ای با ایران ندارند(مثل حرکت الاسلامیه در خود اسراییل که یک گروه نه چندان کوچک شامل اعراب اسراییلی که به اسلام گرایش پیدا کرده اند و رییس آنها عبدالله نمر درویش است.) ولی کسی نمی تواند تاثیر انقلاب ما بر گسترش جنبشهای اسلامی در منطقه انکار کند.

نکته: این موارد فقط بعضی از این گروههای داخل کشورهای عربی، ترکیه و پاکستان می باشند وگرنه تمام گروههای اسلامگرای کل جهان اسلام بیش از ۲۶۰ حزب و گروه است.

 

گروههای لبنانی:

بعلت کثرت و نیز شهرت آنها فقط به ذکر اسامی بسنده می کنم: جنبش امل لبنان: پایه گذار آن امام موسی صدر- حزب الله لبنان که شامل حزب های کوچکتری است مثل حزب الدعوه لبنان - جبهه اسلامی - مجمع روحانیون اسلامی: سنی و شیعه - مقاومت اسلامی- گروه مجموعات الحسین - جبهه جهاد- گروه توحید- جبهه آزادیبخش لبنان- جبهه مستضعفین فی الارض.

جنبش توحید اسلامی لبنان(سنی):

علیرغم سنی بودن این جنبش، به دفعات از امام خمینی و جمهوری ایلامی ایران حمایت کرده است.

گروههای فلسطینی:

حماس و جهاد اسلامی.

 

 مجلس اعلای عراق:

این گروه در حقیقت ائتلاف تمام گروههای شیعه عراق می باشد رهبر فعلی آن عبدالعزیز حکیم است و در حقیقت حزب حاکم عراق محسوب می شود. قابل ذکر است که عبدالعزیز حکیم به علت پیروی سرسخت از حضرت آیت الله خامنه ای تا قبل از این دومین مهره نیرومند جمهوری اسلامی ایران در منطقه محسوب میشد (بعد از حسن نصرالله) ولی بعد از به قدرت رسیدن در حکومت عراق به نظر می رسد که مرد اول آیت الله خامنه ای در خاور میانه است.

حزب الدعوه عراق:

موسس آن محمدباقر صدر بوده که بعد از انقلاب اسلامی به اطاعت از ولایت فقیه و امام خمینی تصریح کرد و بلافاصله توسط صدام به شهادت رسید. نخست وزیر فعلی عراق (نوری مالکی) از اعضای این حزب است.

حزب الدعوه خلیج:

گروهی از شیعیان حوزه خلیج فارس که با ایران ارتباط دارند.

جبهه انقلاب اسلامی شبه جزیره(عربستان):

به رهبری سعید صفار که مدتی تبعید خارج از عربستان بود ولی امروزه با کم کردن حرکات تند مذهبی و نظامی به فعالیتهای سیاسی مثل شرکت در انتخابات روی آورده. این گروه در ایران رفت و آمد زیادی دارد.

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: علوم سیاسی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , انقلاب ایران , بیداری اسلامی , ایران و بیداری اسلامی ,
تاریخ : یک شنبه 19 اسفند 1397
بازدید : 625
نویسنده : کیا فایل

پيشرفت تسليحاتي آمريكا

 

این متن شامل 20 صفحه می باشد 

 

روزنامه آمريكايي نيويورك تايمز در گزارشي خبر از افزايش 300 در صدي بازار جهاني تسليحات آمريكايي داد . 
اين روزنامه خاورميانه را بزرگترين بازار سلاح هاي آمريكايي دانست و افزود در سه سال گذشته آمريكا بازار شمال آفريقا آسيا آمريكاي لاتين اروپا و حتي كانادا را نيز به تسخير خود در آورده است . در اين مطلب اشاره شده است كه بازار كشورهايي كه در آنها برنامه بازسازي و مدرنيزه كردن ارتش هايشان به اجرا درمي آيد (همچون عراق و افغانستان ) كاملا در اختيار آمريكا قرار گرفته است . 
در اين مطلب با اشاره به انواع تسليحات متعارف از قبيل تانك هليكوپتر جت هاي جنگنده موشك هاي ضد هوايي كشتي هاي جنگي و .. مي نويسد : « امسال پنتاگون توانسته 32 ميليارد دلار قرارداد فروش تسليحات و ساير تجهيزات نظامي منعقد كند در حالي كه اين رقم در سال 1384 تنها 12 ميليارد دلار بود . 
« بروس لمكين » معاون فرمانده نيروي هوايي ايالات متحده در زمينه انعقاد قراردادهاي جديد تسليحاتي با متحدين واشنگتن در سراسر جهان به ويژه در خاورميانه مي گويد : « اين كار ما قاچاق اسلحه نيست بلكه اين قراردادهاي ما براي اين است كه به جهان امن تري برسيم . » 
اين مطلب در ادامه با اشاره به اينكه مساله فروش سلاح آمريكا در جهان ارتباط تنگاتنگي با مسايل سياست خارجي و جهاني ايالات متحده دارد مي نويسد : « سياست دولت بوش در جنگ با عراق و افغانستان و دكتريني كه او در قالب » جنگ با تروريسم « ارايه داد به سير فروش سلاح هاي آمريكايي در جهان و انعقاد قرار دادهاي بيشتر تسليحاتي آمريكا با ديگر كشورها و به ويژه با متحدين آمريكا سرعت فوق العاده اي بخشيده است » . 
نيورك تايمز ادامه مي دهد كه : " البته اين تنها ايالات متحده نيست كه در بازار تسليحاتي و نظامي پيشرفته جهان فعال است بلكه اخيرا روسيه و برخي از كشورهاي غرب اروپا نيز به فعاليت هاي خود در اين زمينه افزوده اند. مقاطعه كاران نظامي آمريكا و شركت ها و كمپاني هاي توليد كننده سلاح هاي فوق مدرن آمريكايي با پنتاگون همكاري نزديكي دارند. چرا كه پنتاگون با برنامه « ارايه سلاح ها و تجهيزات مدرن نظامي » به متحدين آمريكا و بازاريابي خود در عمل نقش يك دلال واسطه فروش و « جاده صاف كن » را براي اين شركت ها و كمپاني ها بازي مي كند. 
نيويورك تايمز مي نويسد : « ايالات متحده هم اكنون بزرگ ترين صادر كننده سلاح و تجهيزات مدرن و فوق مدرن در جهان است . در سال هاي اخير تعداد كشورهايي كه آمريكا را به عنوان اولين و تنها تامين كننده سلاح و تجهيزات نظامي خود برگزيده اند افزايش قابل ملاحظه اي يافته است . بر طبق اطلاعاتي كه اواخر ماه گذشته ميلادي (اگوست ) از طرف پنتاگون منتشر شد كشورهايي چون آرژانتين آذربايجان برزيل گرجستان هند عراق ; مراكش و پاكستان از مشتريان جديد اسلحه و تجهيزات نظامي آمريكا هستند. اين كشورها در حالي كه از سال 1380 تا 1383 در مجموع 870 ميليون دلار سلاح از آمريكا خريداري كرده بودند اما آمار جديد پنتاگون حاكي است كه اين 8 كشور در 4 سال گذشته در مجموع بيش از 13 8 ميليارد دلار قرار داد خريد تسليحات و تجهيزات نظامي با آمريكا امضا كرده اند . در بسياري از موارد خريد تجهيزات نظامي از آمريكا وابستگي مستقيمي به جايگاه و علايق سياسي كشورها نيز دارد. براي مثال كشورهايي چون روماني لهستان و مراكش كه در گذشته مشتريان سلاح هاي روسي بودند و مثلا نيروي هوايي خود را با جت جنگنده ميگ 17 روسي تجهيز مي كردند امروزه از مشتريان جت هاي جنگنده اف 16 توليد كمپاني آمريكايي « لاكهيد مارتين » هستند . 
اين روزنامه آمريكايي با اشاره به كمك هاي تسليحاتي امريكا به متحدينش مي نويسد : « سالانه بيش از 60 كشور جهان از كمك هاي تسليحاتي و نظامي آمريكا بهره مند مي شوند كه ارزش سالانه آن حدود 5 5 ميليارد دلار است . تنها اسراييل و مصر به تنهايي بيش از 80 درصد حجم سالانه كمك هاي نظامي آمريكا را به خود اختصاص مي دهند . از سوي ديگر واشنگتن اخيرا به ارتش نوپاي عراق و افغانستان نيز كمك هايي در قال تجهيزات و تسليحات نظامي وآموزش كادر نوپاي آنها ارايه مي دهد. اما در قبال اين آموزش ها و تجهيزات نظامي مبلغي دريافت نمي كند در حالي كه رقم هزينه كرد اين امر براي آمريكا همه ساله در آمار فروش تجهيزات نظامي پنتاگون محسوب مي شود » . 
نيويورك تايمز اشاره مي كند : « قرار داد فروش تسليحات آمريكايي به كشورهاي جهان كه از سال 1385 به بعد افزايش قابل ملاحظه اي يافته است اعتراض برخي از مدافعين خلع سلاح و نمايندگان كنگره آمريكا را برانگيخته است . در اين زمينه » « ويليام هارتونگ » كارشناس خلع سلاح در « موسسه آمريكاي جديد » معتقد است كه اقدام ايالات متحده در فروش تجهيزات و تسليحات نظامي به متحدينش براي مستحكم كردن اتحاد خود با اين كشورهاست و ما در اين زمينه نمي توانيم كاري كنيم . »
اين روزنامه آمريكايي در پايان با اشاره به مخالفت برخي نمايندگان كنگره با انعقاد قراردادهاي فروش تجهيزات نظامي آمريكا به ديگر كشورها از سوي پنتاگون مي نويسد : « كنگره قبل از انعقاد قراردادهاي جديد فروش تجهيزات نظامي از سوي پنتاگون با ديگر كشورهاي جهان نسبت به آثار سو اين قبيل اقدامات به پنتاگون هشدار داده است در حالي كه كنگره به طور قانوني مي تواند جلوي اين اقدام پنتاگون را سد كند » . 
« هاوارد برمن » رييس جمهوريخواه كميته روابط خارجي كنگره آمريكا مي گويد كه وي با انعقاد قراردادهاي دوجانبه با كشورها براي فروش تسليحات نظامي به آنها و يا كمك به ارتش كشورهايي چون عراق تا بتوانند از امنيت و ثبات خود محافظت كنند موافق است اما در عين حال معتقد است كه روند رو به افزايش انعقاد قراردادهاي فروش تسليحات نظامي با ديگر كشورهاي جهان ممكن است اثرات منفي نيز داشته باشد. اين كار از نظر وي ممكن است « با تشديد مسابقه تسليحاتي امنيت و ثبات جهاني را به مخاطره اندازد » .

 

روزنامه آمريکايي نيويورک تايمز در گزارشي که روز يکشنبه (14 سپتامبر) منتشر کرد خبر از افزايش 300 در صدي بازار جهاني تسليحات آمريکايي داد.


اين روزنامه خاورميانه را بزرگترين بازار سلاح هاي آمريکايي دانست و افزود در سه سال گذشته آمريکا بازار شمال آفريقا، آسيا، آمريکاي لاتين، اروپا و حتي کانادا را نيز به تسخير خود در آورده است. در اين مطلب اشاره شده است که بازار کشورهايي که در آنها برنامه بازسازي و مدرنيزه کردن ارتش هايشان به اجرا درمي آيد ( همچون عراق و افغانستان) کاملا در اختيار آمريکا قرار گرفته است.

در اين مطلب با اشاره به انواع تسليحات متعارف از قبيل تانک، هليکوپتر، جت هاي جنگنده، موشک هاي ضد هوايي، کشتي هاي جنگي و.. مي نويسد: "امسال پنتاگون توانسته 32 ميليارد دلار قرارداد فروش تسليحات و ساير تجهيزات نظامي منعقد کند در حالي که اين رقم در سال 2005 تنها 12 ميليارد دلار بود.

"بروس لمکين" معاون فرمانده نيروي هوايي ايالات متحده، در زمينه انعقاد قراردادهاي جديد تسليحاتي با متحدين واشنگتن در سراسر جهان به ويژه در خاورميانه مي گويد: "اين کار ما قاچاق اسلحه نيست بلکه اين قراردادهاي ما براي اين است که به جهان امن تري برسيم."

اين مطلب در ادامه با اشاره به اينکه مساله فروش سلاح آمريکا در جهان ارتباط تنگاتنگي با مسايل سياست خارجي و جهاني ايالات متحده دارد مي نويسد: "سياست دولت بوش در جنگ با عراق و افغانستان و دکتريني که او در قالب "جنگ با تروريسم" ارايه داد به سير فروش سلاح هاي آمريکايي در جهان و انعقاد قرار دادهاي بيشتر تسليحاتي آمريکا با ديگر کشورها و به ويژه با متحدين آمريکا سرعت فوق العاده اي بخشيده است".

نيورک تايمز ادامه مي دهد که: "البته اين تنها ايالات متحده نيست که در بازار تسليحاتي و نظامي پيشرفته جهان فعال است بلکه اخيرا روسيه و برخي از کشورهاي غرب اروپا نيز به فعاليت هاي خود در اين زمينه افزوده اند. مقاطعه کاران نظامي امريکا و شرکت ها و کمپاني هاي توليد کننده سلاح هاي فوق مدرن آمريکايي با پنتاگون همکاري نزديکي دارند. چرا که پنتاگون با برنامه "ارايه سلاح ها و تجهيزات مدرن نظامي" به متحدين آمريکا و بازاريابي خود، در عمل نقش يک دلال، واسطه فروش و" جاده صاف کن " را براي اين شرکت ها و کمپاني ها بازي مي کند".

نيويورک تايمز مي نويسد: "ايالات متحده هم اکنون بزرگ ترين صادر کننده سلاح و تجهيزات مدرن و فوق مدرن در جهان است. در سال هاي اخير تعداد کشور هايي که آمريکا را به عنوان اولين و تنها تامين کننده سلاح و تجهيزات نظامي خود برگزيده اند افزايش قابل ملاحظه اي يافته است. بر طبق اطلا عاتي که اواخر ماه گذشته ميلادي (اگوست) از طرف پنتاگون منتشر شد کشورهايي چون آرژانتين، آذربايجان، برزيل، گرجستان، هند، عراق؛ مراکش و پاکستان از مشتريان جديد اسلحه و تجهيزات نظامي آمريکا...

 




:: موضوعات مرتبط: علوم سیاسی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , تسلیحات آمریکا , پیشرفت تسلیحات ,
تاریخ : یک شنبه 19 اسفند 1397
بازدید : 580
نویسنده : کیا فایل

بمباران 8 سال دفاع مقدس

 

این متن شامل 24 صفحه می باشد

 

جنگ تحميلي براي صنعت نفت نه با شليک نخستين گلوله به پالايشگاه بزرگ نفت آبادان که با فتنه هاي تحريک آميز آمريکا و متحدانش و کوردلي منافقان براي انجام عمليات خرابکارانه در خطوط لوله و تاسيسات نفتي کشور ماه ها پيش از 31 شهريور 1359، در مناطق نفت خيز جنوب آغاز شد.

پيش از گلوله باران پالايشگاه بزرگ نفت آبادان و جزيره خارگ در لحظات آغازي روز 29شهريور، شروع جنگ براي صنعت نفت کشور و البته براي مناطق نفت خيز جنوب به عنوان خط مقدم اين جبهه مقدس، ماه ها قبل با انجام عمليات خرابکارانه در خطوط لوله نفت ايران که با تحريک رژيم بعث حاکم بر همسايه غربي و کشورهاي معاند همراه بود، آغاز شد.

از سوي ديگر عمليات حفاري شرکت ملي نفت ايران در مناطق مرزي غرب کشور ابتدا با حملات ايذايي مختل و به دنبال آن با حمله مستقيم بعثي ها متوقف شد که در نتيجه آن نيروهاي دشمن برخي تجهيزات و دکل هاي نفت ايران را به داخل خاک عراق منتقل کردند.

اين حرکت دشمن نشان مي داد که تنها راه ضربه زدن به ميهن اسلامي را قطع شريان حياتي اقتصاد؛ اخلال در روند توليد و صادرات نفت قرار داده است. در اين زمان تدبير و هوشياري امام راحل و شهامت، شجاعت و آمادگي کامل مديران و کارکنان صنعت نفت در پاسداري و دفاع از تاسيسات موجب شد تا هرچند مراکز و واحدهاي مهم صنعت نفت کشور به طور پي در پي مورد آماج حملات دشمن قرار گيرد اما هيچ گاه روند توليد و صادرات نفت در طول هشت سال جنگ تحميلي متوقف نشود.

رژيم بعث عراق با جنگنده بمب افکن هاي سوپراتاندارد فرانسوي، موشک‎هاي اگزوسه و آرما، هواپيماهاي ميگ و سوخو روسي و گازهاي خردل آلماني و مين هاي ايتاليايي و بسياري از سلاح هاي پيشرفته آن روزها پيوسته به تاسيسات و خطوط لوله نفتي حمله مي کرد و کارکنان صنعت نفت را مورد اصابت موشک هاي خود قرار مي داد.

در طول ساليان جنگ، مديران و کارکنان صنعت نفت در مناطق نفت خيز جنوب با وجود بيش از دو هزار و 500 حمله هوايي و موشکي لحظه اي چشم بر هم ننهادند و کمر خم نکردند و با جان دل تاسيسات و واحدهاي نفتي در اين مناطق را ايستاده و فعال نگه داشتند تا برنامه حفظ توان و استمرار توليد به ميزان متوسط 3ميليون بشکه در روز محقق بماند.

حملات دشمن به تمله خانه هاي مهم نفتي

تلمبه خانه اهواز (شهيد مصاحب) پنج بار، تلمبه خانه شماره 1 اميديه يک بار، تلمبه خانه شماره 2 اميديه يک بار، تلمبه خانه گوره آ(گچساران) 10 بار، تلمبه خانه گوره بي (گچساران) 10 بار، تلمبه خانه گوره سي (گچساران) 10 بار مورد اصابت موشک هاي دشمن قرار گرفتند.

حملات دشمن بر کارخانه‌هاي بهره‌برداري مناطق نفت خيز

کارخانه بهره برداري شماره 1 اهواز 6 بار، کارخانه بهره برداري شماره 2 اهواز 9 بار، کارخانه بهره برداري شماره 4 اهواز 1 بار، کارخانه بهره برداري شماره 5 اهواز يک بار، کارخانه بهره برداري شماره 1 مارون دو بار، کارخانه بهره برداري شماره 2 مارون دو بار، کارخانه بهره برداري شماره 3 مارون يک بار، کارخانه بهره برداري لب سفيد سه بار، کارخانه بهره برداري چشمه خوش به طور دائم و انهدام کامل، کارخانه بهره برداري دهلران به طور دائم و انهدام کامل، کارخانه بهره برداري آب تيمور به طور دائم و انهدام کامل، کارخانه بهره برداري شماره 2 آغاجاري چهار بار، کارخانه بهره برداري کرنج سه بار، کارخانه بهره برداري شماره 1 پازنان سه بار، کارخانه بهره برداري شماره 1 بي بي حکيمه چهار بار، کارخانه بهره برداري شماره 2 بي بي حکيمه دو بار، کارخانه بهره برداري شماره 2 گچساران 7 بار، کارخانه بهره برداري شماره 3 گچساران پنج بار، کارخانه بهره برداري شماره 2 پازنان سه بار، کارخانه بهره برداري منصوري يک بار مورد اصابت قرار گرفتند.

 

حملات هوايي دشمن به واحدهاي نمکزدايي

کارخانه نمکزدايي شماره 1 اهواز يک بار، کارخانه نمکزدايي شماره 2 اهواز دو بار، کارخانه نمکزدايي شماره 3 اهواز 1 بار، کارخانه نمکزدايي شماره 5 اهواز يک بار، کارخانه نمکزدايي شماره 1 مارون دو بار، کارخانه نمکزدايي شماره 2 مارون سه بار، کارخانه نمکزدايي شماره 3 مارون يک بار، کارخانه نمکزدايي شماره 2 آغاجاري دو بار، کارخانه و مکزدايي شماره 2 پازنان سه بار مورد حمله دشمن قرار گرفتند.

حملات هوايي دشمن و بمباران واحدهاي نفتي

کارخانه تقويت فشار گاز شماره 1 اهواز چهار بار، کارخانه تقويت فشار گاز شماره 2 اهواز چهار بار، کارخانه تقويت فشار گاز شماره 4 اهواز يک بار، کارخانه گاز و گاز مايع 600 يک بار، کارخانه تقويت فشار گاز شماره 2 مارون سه بار، کارخانه گاز و گاز مايع 500 - آغاجاري يک بار، کارخانه گاز و گاز مايع 200 – آغاجاري سه بار، کارخانه گاز و گاز مايع 1000 – آغاجاري دو بار، کارخانه گاز و گاز مايع 900 – گچساران سه بار، کارخانه تزريق گاز شماره 2 گچساران سه بار، کارخانه تزريق گاز شماره 3 گچساران سه بار مورد هدف نيروهاي دشمن قرار گرفتند.

کارخانه‌ها و تاسيساتي که در زمان جنگ پس از بمباران بلافاصله بازسازي و در سرويس قرار گرفتند

کارخانه بهره برداري شماره 4 اهواز که در سال 1365، 15 درصد خسارت ديده بود، 100 درصد بازسازي و وارد مدار توليد قرار گرفت. کارخانه بهره برداري شماره 5 اهواز که در سال 1360، 2 درصد خسارت ديده بود فورا پس از جنگ 100 درصد بازسازي شد و وارد مدار عملياتي قرار گرفت. کارخانه نمکزدايي شماره...

 


 



:: موضوعات مرتبط: علوم سیاسی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , بمباران , 8سال دفاع مقدس , هشت سال دفاع مقدس , دفاع مقدس ,
تاریخ : یک شنبه 19 اسفند 1397
بازدید : 486
نویسنده : کیا فایل

بزرگترين واقعيت ژتوپلتيكي ايران در قرون اخير

 

این متن شامل 65 صفحه می باشد 

 اتحاديه جماهير شوروي و بيش از آن روسيه تزاري بزرگترين واقعيت ژتوپلتيكي ايران در قرون اخير بوده اند به طوري كه هيچ قدرت خارجي نتوانسته به ايران حمله كند وايران را شكست دهد و خاك آن را اشغال كند و قدرت خود را به آن اعمال كند مگر روسيه تزاري و هيچ كشوري به اندازه روسيه قلمروهايي از خاك ايران را به اشغال خود در نياورده

در دو قرن گذشته با گسترش سلطه طلبي روسيه مناسبات ايران با آسياي مركزي كه همواره با مناسبات فرهنگي وتاريخي همراه و هماهنگ بوده شدت محدود شده به طوري كه ، اواخر قرن 19 كه به فتوحات نظامي روسيه تزاري آغاز بخشهايي از خاك ايران را اشغال وتجزيه نمود به گونه اي موثر مناسبات ايران به اين منطقه محدود يا مسدود شد

با پايان گرفتن جنگ سرد در اوايل دهه 90 جهان شاهد تحولات شگرفي بود كه تحولات عظيمي در موقعيت ژنوپلتيكي جهان بوجود آورد نقطه اوج اين تحولات فرد پاشي اتحاد جماهير شوروي و تشكيل 15 كشور جديد بود كه در اين ميان حوزه ژئوپلنيكي در ميان مازندان به جهت موقعيت جغرافيايي و ذخاير غني نفتي و گاز واستقلال كشورهاي آسياي ميانه و قفقاز از هميت ويژه اي برخوردار هستند به علت شرايط خاص و كاملاً جديد اين كشورها از همان آغاز براي شناخت اين تغييرات در كشورهاي سراسر جهان به خصوص ايران اشتياق زيادي به وجود آمد و با اعلان استقلال كشورهاي آسياي مركزي و قفقاز و انحلال اتحاديه جماهير شوروي در سال 1991 مناسبات اقتصادي سياسي فرهنگي ايران همسايگان شمالي وارد دوره تازه اي شد

فصل اول فروپاشي جماهير شوري

فروپاشي اتحاد جماهير شوري، باعث ايجاد يك خلاء قدرت در نظام دو قطبي جهاني و تفسير وضعيت در نظام ژئوپليتيكي منطقه شد اين تغيير وضعيت براي ايران كه در همسايگي قدرت شرق قرار داشت بسيار حائز اهميت و شدت بيشتري بود در حال حاضر ايران به لحاظ همسايگي با قدرت متلاشي شده و نيز مجازات با آسياي ميانه كرچه از لحاظ فيزيكي و موقعيت مرزها تغييري نكرده لذا به جهت تشكيل جمهوري هاي مستقل از حيث محتوايي دچار دگرگوني هاي ژئوپاتيكي زيادي شده و حيطه عمل بيشتري پيدا كرده است. و نيز از طرفي سابق بر اين به لحاظ همين همسايگي با قدرت شرق در استراتژي غرب داراي اعتبار خاصي به عنوان حلقه مهار كمونيست و شوروي بوده كه پس از فروپاشي شوري اين اعتبار و ارزش ژئو استراتژيك خود را از دست داده است.

به جهت عقب رفتن و دور شدن مرزهاي روسيه تهديدات ارتش روسيه نيز از مرزهاي ايران برداشته شده و گرچه كماكان ايران در مقابل روسيه ضعيف است ليكن در مقابل كشورهاي آسياي مركزي و قفقاز قدرتمنديه نظر مي رسد كه فرصتهاي جديدي به دست مي دهد و دولت ايران مي تواند با بهبود بخشيدن و گسترش روابط سياسي فرهنگي اقتصادي با اين كشورها موقعيت امنيتي خود را بهبود بخشيده و در راستاي توسعه زير ساختار هاي اقتصادي خود درصد قابل توجهي از بازار منطقه را در اختيار بگيرد كه نخستين اصل در برقراري روابط سالم ودوستاه ميان كشورها آشنايي آنها با توانائيها و تنگناهاي اقتصادي اجتماعي و سياسي و فرهنگي است.

خلاء قدرت ايجاد شده در منطقه ، رقابتهاي مراكز قدرت جهاني را به دنبال منابع استراتژيك خود داشته است.

 

استان گلستان

اين استان با مساحتي قريب 203807 كيلومتر مربع در شمال شرقي ايران واقع شده

شهرهاي گرگان و گنبد از قدرت تمدن چند هزار ساله برخوردارند در طول تاريخ چندين بار مورد تاخت وتاز و هجوم اعراب مغول و تيموريان قرار گرفته است در گنبد و بندر تركمن و گوميشان و مراوه تپه طوايف مختلف تركمن سكونت دارند كه صاحب نژاد خاصي هستند(صفوي 1379)

براساس سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال 1385 جمعيت استان بالغ بر ؟ تو مي باشد؟ درصد در نقاط شهري و ؟ درصد در نقاط روستايي و ؟ درصد غير ساكن هستند مركز استان شهر گرگان داراي ___ تو جمعيت است.

بندر تركم گوميشان و مراوه تپه طواف مختلف تركمن كه اكثر آنها از سر طايفه كوكلان جعفرياي و آقاباي مي باشند سكونت دارند.

 



:: موضوعات مرتبط: علوم سیاسی , ,
:: برچسب‌ها: دانلود فایل , فایل , ژتوپلتیک , روسیه , جماهیر شوروی ,
تاریخ : یک شنبه 19 اسفند 1397
بازدید : 580
نویسنده : کیا فایل

بررسي مواضع حكومت خود گردان كردستان عراق نسبت به ايران،تركيه و آمريكا

 

این متن شامل 12 صفحه می باشد 

«در پي جنگ اول خليج فارس وايجاد منطقه ممنوعه پروازي در شمال عراق كه كردهاي مقيم اين ناحيه را از حملات هوايي رژيم صدام مصون مي داشت،كردهاي عراق،به رغم اختلافاتي كه بين خود داشتند،توانستند دولت خود گرداني را در اين منطقه تأسيس كنند.آنها اينك اميدوارند كه بتوانند با تأثير گذاري بر تدوين قانون اساسي جديد عراق،سيستم حكومت فدرال را بر اين كشور حاكم كند تا در سايه نظام فدرال،بتوانند دولتي مستقل و البته در چارچوب كشور عراق تشكيل دهند.تشكيل دولت فدرال كردستان،با 4 الي 5 ميليون جمعيت هر چند كه در قالب كشور عراق خواهد بود،هرگز براي تركيه كه 10 الي 15 ميليون كرد را در خود جاي داده است قابل تحمل نخواهد بود چنانچه آنكارا تاكنون نيز بارها به اين موضع تأكيد كرده است.»1

«اهميت استراتژيك و سوق الجيشي مناطق كرد نشين كشور،جايي كه با دو كشور رقيب و گاه متخاصم يعني عراق و تركيه هم مرز بوده و البته آن سوي مرز آن دو كشور را هم كردها دربرگرفته اند،بر كسي پوشيده نيست.

كردها اگر نه يكي ازاصلي تري آريايي تبارها و اقوام ايراني،لااقل بخشي از آريايي تبارها و ايرانيان ساكن در اين سرزمين و البته كشورهاي مجاور مي باشند.

همين تفاوت هاي عميق فرهنگي،زباني،تاريخي،آداب و رسوم و هويت كردها با اعراب و تركها در عراق و تركيه،موجب گرديده دول حاكم بر اين كشورها غير انساني ترين و وحشيانه ترين برخوردها را با آنان در جهت هويت زدايي از كردها عملي نمايند.گذشته از بمباران شيميايي،ميكروبي و كشتار دسته جمعي در تركيه و عراق كه انعكاس جهاني هم يافته و تخريب روستاها،كوچاندن اهالي از مناطق كردنشين به عرب نشين يا ترك نشين،حتي لفظ "كرد" هم به كار بردنش جرم محسوب مي گردد.

تأسيس دو دولت عراق و تركيه پس از شكست عثماني در جنگ اول جهاني،همزمان است با تحركات سياسي در مناطق كردنشين اين دو كشور،چرا كه معاهده شور كه در آن برخي حقوق را براي كردها به رسميت شناخته بود،به سرعت توسط مصطفي كمال در تركيه و انگليسيها در عراق زير پا گذارده شد.

قرار گرفتن مناطق كرد نشين مابين تركيه،عراق،سوريه،ارمنستان و ايران،گذشته از اين دولتها،برخي رقيبان منطقه اي و فرامنطقه اي را متوجه اهميت استراتژيك كردها نموده است.حضور نمايندگان(نظامي،سياسي و يا جاسوس)كشورهايي نظيرآمريكا،انگليس،شوروي سابق و اسرائيل در ارتباط با اوضاع اين مناطق همواره مورد تأكيد قرار گرفته است.

رقابتهاي قومي در شمال و جنوب و مركز عراق هم از ديگر ابعاد پيچيدگي قومي در اين كشور بحران زده است.شيعيان عرب،سنيان عرب و كردهاي اكثرا سني،طرفين اين رقابت مي باشند كه بعد مذهبي براي شيعيان عرب و تاريخ و فرهنگ مشترك براي كردهاي شمال موجبات نزديكي آنها به مردم ايران را فراهم مي سازد.اما از ديگر سو وجود كردها براي حفظ سلطه اهل سنت بر حكومت هم اهميت داشت.

نگاه سيطره جويانه و مداخله جويانه تركيه نسبت به مناطق كرد نشين شمال عراق و حتي بيش از آن تا موصل به واسطه وجود ذخاير نفتي و گاه به بهانه حمايت ازاقليت تركمن ساكن در كركوك و حوالي آن از ديگر ابعاد پيچيدگيهاي اوضاع و احوال منطقه خصوصا در شرايط موجود مي باشد.

پس از جنگ 1991 آمريكا و متحدانش عليه دولت صدام حسين و خيزش مردمي ساكنان كرد شمال و شيعه جنوب عراق و حمله ارتش عراق به كردها و شيعيان،بخشي از شمال و جنوب عراق به عنوان مناطق امن از سوي دولت آمريكا و انگليس مورد حمايت قرار گرفت.و متعاقب آن مناطق كرد نشين شمال عراق مابين دو گروه معارض و رقيب عراقي يعني اتحاديه ميهني كردستان عراق به رهبري جلال طالباني و حزب دموكرات كردستان عراق به رهبري مسعود بارزاني تقسيم گرديد و دولت عراق از اعمال قدرت در اين مناطق بازماند.»2 و حال اين مسائل در اين تحقيق قابل بررسي است:آيا احزاب كردستان موفق به ايجاد كردستان بزرگ مي شوند؟اين احزاب چه ديدگاه هايي نسبت به ايران،آمريكا و تركيه دارند؟ايران،امريكا و تركيه نسبت به اقدامات كردها چه عكس العملي را نشان مي دهند؟و...

 

 طرح نظري تحقيق:

 امروزه مسئله كردستان يكي از مهمترين مسائل روز است.امنيت كردستان عراق نسبت به ساير مناطق عراق كه تنها محصول حضور آمريكا در اين چند سال بوده است،با حمله تركيه به خاك كردستان عراق به خطر افتاده است.از طرف ديگر مسئله استقلال كردستان و ساخت كردستان بزرگ است؛كه اين اقدام تماميت ارضي سه كشور ايران،تركيه و سوريه را تهديد ميكند.اما كردستان بعيد است كه بتواند به استقلال برسد زيرا محصور در سه كشوري است كه با استقلال كردستان بزرگ مخالفند.با اوج گيري تنش در مرزهاي تركيه وعراق مبني بر حمله ي تركيه براي از بين بردن نيروهاي تروريستي پژاك رهبران كردستان عراق خواهان مداخله جهاني شدند.آمريكا نيز مخالف حمله تركيه بود و اين اقدام را مغاير با تحقق اهداف تركيه ميداند.از طرف ديگر اسرائيل نيز از اين موقعيت استفاده كرده و در صدد جلب كردن حمايت كردها نسبت به خود است.حال در اين تحقيق تأكيد بيشتر بر مواضع حكومت خود گردان كردستان عراق نسبت به ايران،آمريكا و تركيه است.

 

 پيشينه ي تحقيق:

 اقليم كردستان يا كردستان عراق يك واحد سياسي در شمال شرقي ميانرودان در خاورميانه است كه امروزه بخش شمالي عراق امروزي است.كردستان عراق از شرق با كردستان ايران از شمال با كردستان تركيه و از غرب با كردستان سوريه هم مرز است.پايتخت آن اربيل است و ساختار سياسي ان دموكراتيك است.

نام كردستان از تركيب دو واژه كرد و پسوند مكاني ستان گرفته شده است كه رويهمرفته به معني سرزمين كردها است.بنا بر قانون اساسي عراق نام اين منطقه اقليم كردستان است.

منطقه امروزي كردستان عراق در دوران باستان بخش اصلي امپراتوري آشور را تشكيل مي داد.در دوره هاي بعدي اين منطقه بخشي از امپراتوري هاي هخامنشي،سلوكي،اشكاني و ساساني گشت.

تمام كردستان تا سال 1514 ميلادي يكي از ايلات ايران بود.در جنگ چالدران كه بين نيروهاي شاه اسماعيل صفوي و سلطان سليم اول عثماني در سال 1514 ميلادي انجام گرفت بر اثر شكست ايران،بخشي از كردستان از ايران جدا شد و نصيب عثماني گرديد.

امپراتوري عثماني سالها چون ابر نيرويي بر گوشهاي از جهان در بر گيرنده ي سرزمينهاي عربي،آسياي صغير،بالكان فرمان راندند تا اينكه با پايان جنگ جهاني اول و نابودي امپراتوري عثماني متصرفات آن تدريجا مستقل گرديدند.

اقليم كردستان در سال 1970 و در پيماني ميان حكومت وقت عراق و رهبران كرد عراق تشكيل شد.

پس از جنگ كويت و عراق و وضع ممنوعيت پرواز عراق به بالاي خط 23 درجه در سال 1991 كردهاي عراق عملا توانستند حكومت خود را تأسيس نمايند و با حل اختلافات گروهي و قيام عليه حكومت بعث حكومت منطقه را به عهده گرفتند.كردها اين خيزش را"راپه رين"مي نامند.پس از ده سال و با حمله مجدد امريكا به عراق در شمال وشمال شرقي عراق كه به كردستان عراق معروف است كردها حكومت خود مختار در جمهوري فدرال عراق به طور رسي تشكيل دادند.در سال 2005 و 2006 نيز رياست جمهوري و وزارت امور خارجه عراق توسط كردها اداره مي گردد.»3

جلال طالباني استقلال كردستان را ناممكن مي داند و مي گويد:

"فرض كنيم كه ما اعلام استقلال كرديم .عراق،ايران،سوريه و تركيه نيازي ندارند كه با ما جنگ كنند.اگر اين كشورها مرزهايشان را ببندند و جلوي عبور و مرور ما را بگيرند،ما چگونه به زندگي ادامه دهيم؟"

 

پرسش آغازين:

 حكومت خودگردان كردستان عراق نسبت به ايران،تركيه و آمريكا چه موضعي دارد؟

 

پرسش هاي فرعي:

1-واكنش رهبران كردستان عراق به تصميم تركيه چيست؟

2-مقام دولت منطقه كردستان عراق چه راهكاري را براي توقف حملات تركيه خواستار شد؟

3-ايران و آمريكا چه موضعي را نسبت به تركيه دارند؟

4-آيا كردستان عراق فلسطين بعدي مي شود؟

5-اوضاع اقتصادي كردستان عراق در حال حاضر چگونه است؟

6-هدف آمريكا از ارائه پيشنهادي مبني بر تقسيم تمامي كشورهاي شرق نزديك و شرق ميانه بر بنياد قومي چيست؟

7-دولت بوش چه استدلالي عليه استقلال كردها دارد؟

  

فرضيه ها:

1-به نظر مي رسد كه«همزمان با اوج گيري تنش در مرزهاي تركيه با عراق و موافقت پارلمان تركيه براي عبورارتش اين كشور از مرز جهت حمله به نيروهاي پ.ك.ك رهبران كردستان عراق خواستار در پيش گرفتن راه گفتگو شدند.»4

2-به نظر مي رسد كه« مقام دولت كردستان عراق مداخله جهاني براي توقف حملات تركيه را خواستار شد.

 


 



:: موضوعات مرتبط: علوم سیاسی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , دانلود فایل , حکومت خودگردان کردستان عراق , عراق , کردستان , ,
تاریخ : یک شنبه 19 اسفند 1397
بازدید : 589
نویسنده : کیا فایل

بررسی عوامل عقب ماندگی ایرانیان

 

این متن شامل 18 صفحه می باشد 

 مقام معظم رهبری در دیدار خود با دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در سخنان مهمی ضمن تبیین تفاوت دیدگاه مبانی غرب و اسلام نسبت به انسان و وظایف فردی و اجتماعی او، لزوم بازشناسی الگوی توسعه و مدل مورد نیاز برای پیشرفت کشور را مورد تأکید قرار دادند و تصریح کردند: پیشرفت کشور تنها بر اساس الگوی اسلامی - ایرانی امکان‌پذیر است و مهمترین وظیفه نخبگان اعم از دانشگاهی و حوزوی تنظیم نقشه جامع پیشرفت کشور براساس مبانی اسلام است.

آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به دو دیدگاه و گرایش غلط نسبت به تحول و پیشرفت افزودند: یک دیدگاه مربوط به جریانی است که از نام توسعه و پیشرفت سوءاستفاده و تحت این شعار زیبا، خیانت‌ها و ظلم های فراوانی را در حق بشریت روا کرده است.

مقام معظم رهبری، وابستگی کشور به غرب در دوران قاجار با عنوان پیشرفت، مقابله جریان انگلیسی مشروطه با رهبران واقعی مشروطه تحت عنوان تحول خواهی، دیکتاتوری سیاه رضاخان و حکومت استبدادی محمدرضا پهلوی با شعار ترقی و اصلاح، استعمار ملتها با نام پیشرفت ملتها و ارمغان ناامنی و کشتار از جانب امریکا برای مردم عراق و افغانستان با شعار پیشرفت، دنیای آزاد و دموکراسی را نمونه‌های بارزی از سوءاستفاده از نام توسعه برشمردند و خاطرنشان کردند: دیدگاه غلط دوم نسبت به پیشرفت، جریانی است که با هرگونه تحول و نوآوری مخالفت می‌کند.

ایشان با تأکید بر اینکه بحث درخصوص الگوی پیشرفت به معنای تصمیم برای شروع پیشرفت در ایران نیست افزودند: ملت ایران از سالها قبل و با آغاز نهضت اسلامی مسیر پیشرفت خود را آغاز کرده است و تشکیل نظام اسلامی در ایران بزرگترین و شگفت آورترین تحول و پیشرفت در ایران بود زیرا یک حکومت کودتایی، مستبد و موروثی به یک حکومت مردمی واقعی تبدیل شد.

 

بيست‌ عامل‌ عقب‌ماندگي‌ ايرانيان

گزارش‌ سخنراني‌ مصطفي‌ ملكيان‌ در صد سال‌ اخير كساني‌ كه‌ درباره‌ مشكلات‌ جامعه‌ سخن‌ گفته‌اند و مطالعه‌ كرده‌اند معمولا مجموعه‌ علل‌ و عواملي‌ كه‌ باعث‌ اين‌ همه‌ مشكلات‌ علمي‌ و مسائل‌ نظري‌ براي‌ جامعه‌ شده‌ است‌ و بيچارگي‌ و بدبختي‌ جامعه‌ ما را بيشتر در سه‌ محور كندوكاو كرده‌اند. اولين‌ محور مداخله‌ كشورهاي‌ خارجي‌، استعمار و انواع‌ و اقسام‌ سلطه‌طلبي‌ها بوده‌ است‌. دومين‌ نكته‌ رژيم‌هاي‌ سياسي‌ حاكم‌ و مساله‌ سوم‌ تلقي‌ مردم‌ از دين‌ بوده‌ است‌. 
اين‌ سه‌ عامل‌ تاكنون‌ بيشتر مورد تاكيد بوده‌ است‌ و بسته‌ به‌ ديدگاه‌هاي‌ مختلف‌ بر يكي‌ از اين‌ عوامل‌ بيشتر تاكيد شده‌ است‌. اگرچه‌ معمولا كسي‌ هم‌ نيست‌ كه‌ دو عامل‌ را انكار كرده‌ باشد. اما مساله‌اي‌ كه‌ مهمتر از اين‌ سه‌ عامل‌ است‌ وضع‌ فرهنگي‌ مردم‌ است‌. به‌ تعبير ديگر آسيب‌شناسي‌ فرهنگي‌ مردم‌ ايران‌ و اينكه‌ به‌ لحاظ‌ فرهنگي‌ چه‌ امور نامطلوبي‌ در ذهن‌ و ضميرشان‌ راسخ‌ شده‌ است‌. بنابراين‌ سخنان‌ من‌ به‌ معناي‌ انكار سه‌ عامل‌ ديگر نيست‌. ولي‌ تاكيد بر اين‌ است‌ كه‌ مهم‌تر ازآن‌ نگرش‌هاي‌ فرهنگي‌ ماست‌. 
در باب‌ نگرش‌هاي‌ فرهنگي‌ هم‌ من‌ يك‌ تفسير دوگانه‌ دارم‌. من‌ معتقدم‌ وقتي‌ گفته‌ مي‌شود كه‌ از ماست‌ كه‌ بر ماست‌ و اينكه‌ گفته‌ مي‌شود ما بايد از درون‌ تغيير كنيم‌ دو نوع‌ تغييركردن‌ مراد است‌ كه‌ من‌ به‌ يك‌ نوع‌ آن‌ مي‌پردازم‌. 
گاه‌ وقتي‌ گفته‌ مي‌شود كه‌ ما بايد عوض‌ شويم‌ يعني‌ تا ما رفتار اخلاقي‌ سالمي‌ نداشته‌ باشيم‌ وضعمان‌ بهبود پيدا نمي‌كند و اين‌ نكته‌ گفته‌ مي‌شود كه‌ سود سرانجام‌ و بالمعاد همه‌ در اخلاقي‌ زيستن‌ است‌. اين‌ اخلاقي‌ زيستن‌ يكي‌ از دو بخش‌ مطلب‌ محل‌ اشاره‌ من‌ است‌. اما وضع‌ فرهنگي‌ به‌ بحث‌ اخلاقي‌ ما بستگي‌ ندارد و به‌ يك‌ سري‌ نگرش‌هاي‌ ذهني‌ هم‌ بستگي‌ دارد و من‌ مي‌خواهم‌ به‌ اين‌ نگرش‌هاي‌ ذهني‌ بپردازم‌. 
نگرش‌هاي‌ ذهني‌ اموري‌ هستند كه‌ آگاهانه‌ يا ناآگاهانه‌ در ما راسخ‌ شده‌اند و ما در همه‌ كنش‌ها و واكنش‌ها تحت‌تاؤير اين‌ نگرش‌ها هستيم‌ كه‌ لزوما جنبه‌ اخلاقي‌ هم‌ ندارد و براي‌ تغيير آنها نبايد رفتار اخلاقي‌ ما تغيير كند. برعكس‌ اين‌ نگرش‌ها هستند كه‌ اخلاق‌ ما را به‌ سمت‌ ناسالمي‌ مي‌كشند. مي‌شد اين‌ نگرش‌ها را تحت‌ عنوان‌ جامعه‌شناسي‌ قوم‌ ايراني‌ بحث‌ كرد. اما موضوع‌ بحث‌ من‌ درباره‌ جامعه‌شناسي‌ ايران‌ معاصر نيست‌. به‌ تعبير ديگر من‌ به‌ اين‌ بحث‌ نمي‌پردازم‌ كه‌ شاخه‌اي‌ از روان‌شناسي‌، روان‌شناسي‌ اقوام‌ است‌ و شاخه‌اي‌ از جامعه‌شناسي‌ و روان‌شناسي‌ مربوط‌ به‌ اقوام‌ است‌. بنابراين‌ سخنان‌ را نبايد در عداد كتاب‌ روح‌ ملت‌هاي‌ زيگفريد يا نوشته‌ مرحوم‌ بازرگان‌ كه‌ گفتند زيگفريد به‌ روح‌ ملت‌ ايران‌ نپرداخته‌ و من‌ به‌ روح‌ ملت‌ ايراني‌ مي‌پردازم‌ تا نوشته‌ كامل‌تري‌ مي‌شود قرار داد.

 



 



:: موضوعات مرتبط: علوم سیاسی , ,
:: برچسب‌ها: عقب ماندگی ایرانیان , دلیل عقب ماندگی , فایل , دانلود فایل ,
تاریخ : یک شنبه 19 اسفند 1397
بازدید : 533
نویسنده : کیا فایل

بررسی اندیشه های انقلابی و اجتماعی مارکس

 

این متن شامل 86 صفحه می باشد 

 

شناخت ایستایی مارکس دقیقاً به فرآیند کار در جامعه برمی گردد به همین دلیل هم بایستی فرآیند کار در ارتباط با لایه بندی و قشربندی بررسی کرد . طبق بحثهای گذشته ، جامعه طبقاتی حاصل جدل دو نیرو است : یکی نیروهای کار و یا نیروهای تولیدی و دیگری ارتباط روابط تولیدی . به عبارت بهتر ، تضاد اساسی که مبنای تئوری تفکرهای مارکس را تشکیل می دهد نه در میان طبقات ، بلکه میان دو قسمت از عناصر فرآیند کار یعنی نیروهای تولیدی و روابط تولیدی رخ می دهد که جامعه نیز بر اساس این تضاد قشربندی می شود . پس برخلاف ظاهر تضاد اساسی در جامعه شناسی مارکس تضاد طبقاتی نیست بلکه تضاد بین نیروهای تولیدی و روابط تولیدی است که مهمترین تضادرکن اصلی سنن نظام اجتماعی را تشکیل می دهد . تضاد طبقاتی امری قانونی است که از برخورد جدل قطبی و تضاد میان نیروها و روابط تولیدی حاصل می شود . بنابراین وقتی مارکس می گوید تاریخ جوامع جهان تاریخ جنگ میان طبقات است این بدان معنی نیست که جنگ طبقات اصلی ترین نوع تضاد است بلکه طبقات استثمار شده و استثمارگر سمبولهایی از وجوه تقابل و همان در محور اصلی نیروها و روابط تولیدی هستند .

این ساده اندیشی است که در مورد عقاید مارکس ، تضاد را به جنگ طبقاتی محکوم نمائیم . نتیجه اینگونه ساده اندیشی این است که وجود دو جامعه اشتراکی اولیه و

 

بررسی اندیشه های انقلابی و اجتماعی مارکس

کمونیسم نهایی را از نظر دور بداریم زیرا در این دوران تاریخی دست کم از نظر مارکس هیچ طبقه ای موجود نیست . پس هر گاه در جامعه طبقاتی موجود نباشد تضاد هم به مراتب موجود نخواهد بود ، و لذا جدل تاریخ فرو می ماند . روشن است که مارکس در اندیشه خود به تضاد عمیق تر نیروها و روابط تولیدی اشاره داردکه در حقیقت مبین تضاد میان دو طبقه آرمانی است . معمولاً فرآیند ایجاد رشد و انحلال طبقات از قانون اصلی دیالکتیک مبتنی بر تضاد واقعی تری است استفاده می کند ؛ یعنی نمی توانیم قانون دیالکتیک مارکی را توضیح دهندة اصلی پویش و فرآیندهای تاریخ است را رها کرده است و تنها سمبلی از آن یعنی تشکیل طبقات را در نظر بگیرید . در اینصورت بسیاری از تحلیلهای اساسی مارکس با مشکل مواجه می شود . در واقع خطایی را که در مورد تبیین تضاد طبقاتی مارکس مرتکب شده از این است که نظام او را در خارج از قالب دیالکتیک اش بررسی کرده است . مارکس در پاسخ به این سئوالی که تضاد در جامعه نهایی چه خواهد شد ظاهراً نفی و اثباتی نمی کنند بلکه بحث را در اینجا راها کرده این کارها بر عهده جامعه شناسان آینده می گذارد و در مورد آینده کمونیسم نظری آشکار نمی دهد .

در چرایی این مسئله می توان گفت که خود مارکس شعور و حضور ذهن به این قضیه داشت که کار جامعه شناسان را به طور کلی کار علم فلسفه پیش بینی های این چنین دوره

 

 

بررسی اندیشه های انقلابی و اجتماعی مارکس

را برنمی گیرد . به این دلیل که در یک جمله زیبا می گوید .« تازه در جامعه کمونیستی تراژدی آزادی انسان شروع می شود .»

در جاهای دیگر نسبت به وقوع اشکال انقلاب تجدید نظر می کند و برای مثال تبدیل مصالحه آمیز سرمایه داری آمریکا و انگلیس به دولت های سوسیالیست بدون برقراری دیکتاتوری پرولتاریا ممکن می دهد پس مفهوم طبقه در ایستایی شناسی مارکس در درجه اول به معنی سنج آرمانی یک مفهوم دیالکتیکی است در شکلهای واقعی طبقات نیز شکل تضاد جدلی کلان و آرمانی بصورت های جزئی تر و اختصاصی تر در تاریخ جوامع بروز می کند .

نظریه مارکس دربارة طبقات اجتماعی

مارکس تاریخ را به چند دوره تقسیم می کند (مثلاً تمدن قدیمی ، فئودالیسم و کاپیتالیسم) . هر یک از این دوره ها با شکل تولید رایج در آن دوره متمایز می شود . ساختمان طبقاتی جامعه که از طبقات حاکم و محکوم تشکیل می شود ، همراه و بر اساس شکل تولید است. نزاع بین طبقات ، تعیین کننده ی روابط اجتماعی انسانها است . بطور اخص طبقه حاکم که موقعیتش مدیون تملک و تصاحب و کنترل وسایل تولید است ، تمام زندگانی اخلاقی و و معنوی مردم را هم به شیوه های موذیانه ای کنترل می کند . به نظر مارکس قانون و دولت ، هنر و ادبیات ، علم و فلسفه همه و همه به صورت کم و بیش مستقیم در خدمت منافع طبقه حاکم هستند .

بررسی اندیشه های انقلابی و اجتماعی مارکس

هر طبقه ای در دوره ای که انقلاب می کند از دو لحاظ مترقی است :

1- منافع اقتصادی طبقه ی جدید را با پیشرفت های تکنولوژیکی همراه می کند و سبب افزایش رفاه انسان می گردد.

منافع طبقاتی ضرورتاً نظریات آزادی خواهانه را علیه نهادها و موسساتی که پیشرفتهای تکنولوژیکی را کند می کردند ، بوجود می آورد . ولی وقتی که طبقات نوخواسته به صورت طبقه حاکم در می آیند ( مثل لردها ی فئودال و کاپیتالیست ها )نقشهای مختلف دیگری بازی می کنند . در نتیجه منافع اقتصادی آنها که در ابتدا موافق پیشرفتهای تکنولوژیکی بوده ، ایجاب می کند که با هر نوع تغییری که منافع آنها رزا به خطر می اندازد مخالف باشند . این طبقات با تثبیت وضع خود به عنوان طبقه حاکم از حالت قهرمانان مترقی به نمایندگان ارتجاع تبدیل می شوند . در چنین وضعی آنها بطور روز افزون در برابر هرز کوششی که در جهت تغییر سازمان اجتماعی و اقتصادی جامعه باشد و پیشرفتی در تکنولوژی بوجود آورد به مقاومت بر می خیزد . زیرا چنین تغییراتی موقعیت آنها ( طبقه حاکم ) را به خطر می اندازد . از این رو تنش هاو تصادمات و برخوردها بالاخره به تجدید سازمان انقلابی جامعه منجر می شود . مارکس و انگلس در توضیح این مطلب در مانیفست کمونیست می نویسند : ((... وسایل تولید و مبادله که به عنوان پایه رشد بورژوازی بکار گرفته شد در جامعه فئودالی بوجود آمد . با توسعه آنها

 

بررسی اندیشه های انقلابی و اجتماعی مارکس

2- سازمان فئودالی کشاورزی و صنعت ( تا حدی روابط فئودالی تملک ) دیگر نمی توانستند با نیروهای تولیدی ( که تا آنموقع توسعه یافته بودند ) رقابت کنند .

سرانجام آنها به صورت زنجیرها و موانعی درآمدند و مجبور به جدایی بودند و بالاجبار

 




:: موضوعات مرتبط: علوم سیاسی , ,
:: برچسب‌ها: اندیشه های مارکس , اندیشه های انقلابی , اندیشه های اجتماعی , دانلود فایل , فایل ,
تاریخ : یک شنبه 19 اسفند 1397
بازدید : 594
نویسنده : کیا فایل

بررسي اقدامات سياسي آمريكا عليه جمهوري اسلامي ايران

 

این متن شامل 11 صفحه می باشد 

 

اما افكار عمومي در كشورهاي مسلمان به دو دليل اصلي هنوز نتوانسته است قالب هاي مناسب و تحت كنترلي را به دست آورد. دليل نخست تعارض افكار عمومي در برخي كشورها با منافع حاكميت آن كشورهاست و دومين سبب آن است كه يك رسان متمركز و همگاني كه در جهان اسلام به عنوان مغز ارتباطات شناخته شده و تود شكل نيافته افكار عمومي را جهت دهد، وجود ندارد. هر چند يك رسان مدرن و پيشرفته تحت عنوان «الجزيره» بر آن است كه تا حدودي اين خلاء را به ظاهر پر كند. ولي در طي سال هاي اخير و به خصوص پس از وقايع 11 سپتامبر در معرض چالش هاي فراواني قرار گرفته است.
در حال حاضر به نظر مي رسد كه افكار عمومي جهان اسلام بيشتر به صورت انفعالي به علت تهاجمات گسترد ايالات متحده منسجم و تحريك شده است، كه خود يك فرصت شايسته به شمار مي رود. اما به دليل فقدان فعاليت برنامه ريزي شده و علمي، دوام و قوام آن مورد ترديد است.
2ـ ارتباطات بين بازيگران و ايران
در ميان بازيگراني كه به اختصار به آنها پرداخته شد، ارتباطاتي برقرار است كه ميزان تأثيرگذاري و تأثير پذيري آن ها از يكديگر و از ايالات متحده امريكا مشخص مي نمايد.
به عبارتي تقرّب به جمهوري اسلامي، زمينه ساز تأثيرپذيري اين كشورها مي شود ولي اين تأثيرپذيري لزوماً به معناي غلبه فرهنگي در اين روابط نيست، به عنوان مثال چين كمترين تأثيرپذيري كمي به لحاظ فرهنگي از جمهوري اسلامي ايران دارد ولي به واسط منافع مادي مشترك به ايران تقرّب يافته است.
در مقابل جهان اسلام بيشترين قرابت فرهنگي را با ايران دارد، به عبارت ديگر دو محور اشتراكات فرهنگي يا اشتراكات منافع سياسي در تعامل با يكديگر يا به صورت مستقل، تقرب يا تباعد سياسي را رقم مي زنند.
غلب محور سياسي يا فرهنگي در روابط ايران و چين و محور منافع سياسي و يا عمدتاً سياسي با روسيه مشهود است. درحالي كه در مناسبات با اروپا اين محور جهت سياسي ـ فرهنگي دارد. به عبارتي ديگر چيني ها و روس ها در روابط با ايران بيشتر طالب منافع مشترك سياسي ـ اقتصادي مي باشند، درحالي كه اروپايي ها به مناسبات سياسي و فرهنگي مي انديشند. در جهان اسلام طبعاً غلبه با اشتراكات ارزشي و فرهنگي است كه با منافع مشترك سياسي البته بيشتر در مواجهه با حكومت ها تقويت مي گردد.
3ـ رويكرد تبليغي ـ ديپلماسي عمومي ايالات متحده برضد جمهوري اسلامي ايران 
مخاطب اصلي ديپلماسي عمومي، افكار عمومي و اذهان مردم جهان است. از آنجايي كه ديپلماسي عمومي از طريق فضاسازي در بين افكار عمومي قادر به ايجاد زمينه براي تهاجم به انديش تصميم گيرندگان سياسي، آن هم در ابعاد گسترده مي باشد، طبعاً به هر ميزان كه جنبه هاي فرهنگي و ارزشي در ميزان دوري و نزديكي سياسي تأثير داشته باشد، نفوذ ايالات متحده و توانمندي آن كشور در به كارگيري ديپلماسي عمومي مورد نظر خود، بيشتر خواهد بود. از اين رو محور تأثيرگذاري امريكا در ميان بازيگران صحن سياست بر ضد ايران به استثناي جهان اسلام كه حكايت ديگري بر آن مترتب است اين تقارب و تباعد؛ ارتباط نزديكي با تقرّب به ارزش هاي غربي براي زيستن دارد. در همين راستا، محور عمد تبليغاتي ايالات متحده امريكا متوجه آن است كه جمهوري اسلامي را به سبب زير پا گذاشتن ارزش هاي غربي يا حداقل مبارزه با آن سبك از زندگي، متهم نمايد. در اين چارچوب مهمترين محورهاي تبليغي امريكا حول دو محور اصلي شكل گرفته است.
.1 تخطئ ارزش هاي غربي و در نهايت كيان غرب از سوي جمهوري اسلامي ايران، عاملي كه جمهوري اسلامي ايران را به عنوان يك نظام خطرناك معرفي مي كند.
.2 تأكيد بر وجود تفرقه و وجوه تفرّق ميان ملّت و حكومت ايران و كمك به مردم ايران براي تغيير نظام و رفع خطر از غرب با سقوط نظام جمهوري اسلامي.
هرچند كه هدف هاي اصلي از دو محور فوق الذكر يكسان بوده و فقط نحو اجراي كار و حصول به مقصد متفاوت است، امّا بررسي هاي مستند نشان مي دهد كه خط مشي نخست را جمهوري خواهان و خط مشي دوم را دموكرات هاي امريكا حداقل تاكنون تعقيب كرده اند. هرچند،پيش ازاين بحث حاكميت دوگانه براي تعميق ميزان نفوذ ارزش هاي غربي حتي در ميان حاكميّت تبليغ مي شد!
امريكايي ها براي كاستن از شكاف ايجاد شده ميان خود و اتحادي اروپا در جهت اتخاذ سياست هماهنگ تر بر ضد جمهوري اسلامي ايران و نيز تخريب تصوير نظام ايران، گزاره هاي متنوع تبليغي را به افكار عمومي مردم جهان به ويژه افكار عمومي سازگار با انگاره هاي غربي القاء مي كنند. گزاره هاي مورد نظر حكومت امريكا عبارتند از:
.1 نظام اسلامي، مبتني بر اصول دموكراسي نبوده و نظامي غيردموكرات است.
.2 حكومت اسلامي ايران، نظامي ضدحقوق بشر است.
.3 دولت ايران براي صلح جهاني خطرناك است زيرا:
3ـ1ـ حكومت ايران داراي سلاح هاي كشتار جمعي است.
3ـ2ـ دولت ايران حامي اصلي تروريسم مي باشد.
.4 مردم ايران طالب تداوم نظام اسلامي حاكم نمي باشند.
.5 نظام اسلامي حاكم بر ايران، ديكتاتوري و عليه خواست هاي غرب گرايانه مردم ايران است.
.6 نظام اسلامي در آستان فروپاشي است.
.7 حاكميت ايران دوگانه و شامل دو بخش منتخب و غير منتخب است.
.8 نظام اسلامي ايران كارايي لازم را ندارد درحالي كه نظام هاي غربي يا طرفدار غرب كارآمد، مي باشند.

 


 



:: موضوعات مرتبط: علوم سیاسی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , آمریکا , اقدامات آمریکا , ,
تاریخ : یک شنبه 19 اسفند 1397
بازدید : 624
نویسنده : کیا فایل

برخي مسائل خاورميانه

 

این متن شامل 55 صفحه می باشد 

 

انگيزه و هدف از جمع‌آوري ويژه‌نامه‌اي به‌نام "عراق در آيينه مطبوعات دنيا" عبارت است از:

نخست: شناخت چالش‌ها و مسائل دروني امريكاي جديد؛ پروژه قرن نوين امريكايي (1998، PNAC)

دوم: تسري اين پروژه و چالش‌ها به كشور همسايه‌مان عراق.

سوم: دستيابي خوانندگان عزيز چشم‌انداز ايران به مطالب راهبردي مطبوعات جهان، پيرامون موضوعات يادشده با صرف كمترين وقت و هزينه و بازدهي بالا.

در اين ويژه‌نامه سعي شده بخشي از مطالب مطبوعات جهان، روح‌يابي و تلخيص شده و يا در بعضي موارد ترجمه كامل آن آورده شود. مثل هژموني امريكا (ريچارد ب. دوبوف)، ملاحظات ال‌گور درباره عراق، استراتژي امريكا در خاورميانه (گيلبرت آكار)، آزادي و امنيت (ال‌گور).

در ميان مسائل و چالش‌هاي موجود در عراق، آنچه كه به نظر من چشمگيرتر است، پارادوكس دموكراسي است؛ زيرا از يك‌سو آقاي بوش و همكاران نئوكان ايشان، خاورميانه دموكراتيك و دموكراسي در عراق را نويد مي‌دهند، ولي ازسوي ديگر طراحان جنگ و متفكران راهبردي امريكايي، دموكراسي در عراق را آشكارا مخالف منافع امريكا مي‌دانند:

1) ساموئل هانتينگتون 2) جورج سوروس 3) پل ولفوويتز 4) زبيگنيو برژينسكي 5) مادلين آلبرايت 6) جورج دبليو. بوش.

1ـ ساموئل هانتينگتون: استاد دانشگاه هاروارد، صاحب‌نظر در عرصه راهبرد، سياست و فرهنگ، تشثيرگذار در چند و چون سياست امريكا و نويسنده كتاب "برخورد تمدن‌ها" كه در آن گسترش دموكراسي در جهان و احتمال رويارويي تمدن اسلامي و غرب را به تصوير كشيده است. طي گفت‌وگويي با آقاي آنتوني گيدنز (استاد مدرسه عالي اقتصاد لندن و تشثيرگذار در سياست دولت بلر) در تابستان 1382 كه برگردان كامل آن در اطلاعات سياسي ـ اقتصادي (فروردين و ارديبهشت 1383) آمده است، آشكارا مي‌گويد: "به گفته جولا پالومبارا(Joela Palombara) "دموكراتيزه‌شدن يعني غربي‌شدن." ايكاش اين درست بود، ولي حقيقت امر اين است كه دست‌كم در مناطقي از جهان اسلام كه انتخابات برگزار شده است، گروه‌هاي بنيادگرا پيش افتاده‌اند. آنان تا اندازه زيادي نماينده افكارعمومي هستند. اگر ما به‌زودي در عراق انتخابات برگزار كنيم، ترديد ندارم كه بنيادگرايان شيعه و سني پيش خواهند افتاد؛ بنابراين گرچه ما همه پشتيبان دموكراسي هستيم، ولي شايد نياز باشد كه در ترغيب پاره‌اي از كشورها به دموكراتيك‌شدن خويشتن‌داري كنيم."

و ‌آقاي گيدنز هم در اين گفت‌وگو مي‌گويد: "مردم ديگر مانند گذشته شهرونداني منفعل نيستند، بلكه علاقه‌مندند كه در سرنوشت و زندگي خود فعال باشند. اين يكي از دلايلي است كه فكر مي‌كنم مباحث مربوط به فرايند دموكراسي در ديگر كشورها حتي نسبت به 10 تا 15 سال پيش متفاوت است. مقايسه عراق با آلمان و ژاپن پس از جنگ جهاني دوم نيز قياس چندان دقيقي نيست."

 


 



:: موضوعات مرتبط: علوم سیاسی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , دانلود فایل , خاورمیانه ,
تاریخ : یک شنبه 19 اسفند 1397
بازدید : 1253
نویسنده : کیا فایل

انقلاب كبير فرانسه

 

این متن شامل 23 صفحه می باشد 

 در سال 1789 ميلادي، در فرانسه، انقلابي روي داد كه معروف به “انقلاب كبير فرانسه” شده است. اين انقلاب را فراماسونرها و طرفداران ايده‌هاي بورژوازي رهبري كردند و در متن “پروتكل‌هاي صهيونيزم جهاني” آمده است كه: «ما اين انقلاب را “انقلاب كبير” ناميديم».

انقلاب فرانسه يك انقلاب ليبرال - بورژوايي بود. قبل از وقوع انقلاب و در زمان سلطنت لويي شانزدهم، فرانسه داراي يك مجلس طبقاتي بود و اشرافيت فئودال از مزاياي ويژه‌اي برخوردار بودند كه نمايندگان بازرگانان و سرمايه‌داران و صاحبان صنايع فاقد آن امتيازها بودند. در جريان انقلاب فرانسه، رهبري با سرمايه‌داران و بازرگاناني بود كه ايده‌هاي بورژوايي و عصر روشن‌گري را در سر داشتند و تحت شعار “برابري” خواهان حقوق برابر با اشراف و لغو امتيازات ويژة فئودالي بودند.

بورژوازي، ذيل شعار “آزادي”، محدود شدنِ قدرت سلطنت و گسترش نفوذ زرسالارانِ صاحب سرمايه (بازرگانان، رباخواران، صاحبان صنايع) را طلب مي‌كرد و توده‌هاي مردم كه اكثراً از دهقانان فقير و پيشه‌ورزان خرده‌پا و گروه كم‌جمعيت كارگران صنايع تشكيل مي‌شد، در آرزوي لغو ماليات‌هاي فئودالي و عشريه‌هاي اجباري به كليسا بودند. توده‌ها تحت هدايت افرادي مثل “ميرابو”، “مارا”، “دانتون”، “ربسپير” و تأثيرپذيري از ايده‌هاي فيلسوفان عصر روشن‌گري به ويژه افرادي مثل “ولتر” و “روسو” عليه سلطنت مطلقة لويي شانزدهم طغيان كردند و در 14 فورية 1789 “زندان باستيل” را كه نماد استبداد خاندان “بوربون” بود، ويران ساختند.

با عقب‌نشيني لويي شانزدهم، سلطنت مشروطه تشكيل شد و بورژوازي ليبرال، بخش عمده‌اي از قدرت را به دست گرفت. در فاصلة سال‌هاي 1790 - 1792 قدرت غالباً در دست كلوپ سياسي “ژيروندَن”‌ها يعني نمايندگان سرمايه‌داري ليبرالِ خواهان سلطنت مشروطه قرار داشت. شاكلة كلوپ “ژيروندن”ها توسط فراماسونرها اداره مي‌شد و رهبران معروف آن “ميرابو” فراماسونر بودند. اينان در مجلس ملي فرانسه، قوانين بسياري به نفع سرمايه‌داران و به منظور بسط سكولاريسم به تصويب رساندند، اما فكر چنداني به حال توده‌هاي فقير دهقانان و كارگران نكردند. از اين رو موج اعتراضات اقشار فرودست، دوباره بالا گرفت و اين‌بار نمايندگان جناح تندرو و بورژوازي كه “ژاكوبن”‌ها ناميده مي‌شدند به قدرت رسيدند. ژاكوبن‌ها نيز اكثراً فراماسونر بودند و رهبر آنها “ربسپير”، سخت تحت تأثير ايده‌هاي دموكراتيك “ژان ژاك‌ رسو” قرار داشت. در قريب دو سال حكومت ژاكوبن‌ها (1792 - 1794) در فرانسه، رژيم جمهوري اعلام شد و علي‌رغم شعارهاي بسيار در خصوص “حقوق بشر” و “آزادي”، دوران “ترور و وحشت” حاكم شد و نزديك چهل‌هزار نفر توسط جمهوري انقلابي مدافع حقوق بشر با گيوتين گردن زده شدند و ده‌ها هزار نفر بازداشت و روانة زندان‌ها شدند و جو اختناق شديدي پديد آمد.

در دوران ژاكوبن‌ها اگرچه اصلاحات ارضي به نفع روستاييان انجام شد اما مشكلات معيشتي مردم اغلب ادامه يافت و حاكميت صاحبان سرمايه، جانشين حكومت فئودال‌ها و اشراف‌ گرديد. توده‌هاي فقير روستايي و شهري چون روند اوضاع را به نفع خود نديدند، از حكومت نااميد شدند و دست از حمايت از آن كشيدند و جناحي از سرمايه‌داري فرانسه كه از دست ژاكوبن‌ها ناراحت بود در 27 ژوئيه 1794 (9 ترميدور) كودتايي عليه “ربسپير” و “ژاكوبن‌ها” صورت داد و آنها را سرنگون و ربسپير را اعدام كرد.

نقش تاريخي انقلاب فرانسه كه توسط ژاكوبن‌ها كامل گرديد، لغو امتيازات فئودال‌ها و اشراف، برقراري حكومت سرمايه‌داران به جاي فئودال‌ها، بسط سكولاريسم و زمينه‌سازي براي ايجاد يك نظام دموكراسي ليبرال در فرانسه بود كه تا سال 1794 ميلادي، تقريباً موفق به انجام همة اينها گرديد؛ هرچند كه انقلاب، روندي پرفراز و نشيب و بسيار خونين و پرنوسان را طي كرد.

انقلاب فرانسه به لحاظ ايدئولوژيك تجسم آرمان‌هاي ايدئولوژي ليبراليسم بود و به لحاظ اجتماعي توسط طبقة سرمايه‌داري فرانسه و به ويژه روشن‌فكران مدرنيست رهبري گرديد؛ هرچند كه سختي‌ها و مشقات و تلفات انساني آن را توده‌هاي محروم روستايي و شهري متحمل شدند. انقلاب فرانسه به لحاظ ميزان تأثيرگذاري و سير حركت و ايدئولوژي ليبرال بورژوايي رهبري كنندة انقلاب و نيز نتايج و تبعات گستردة آن در فرانسه و سراسر اروپا، به مظهر و نمونة كلاسيك انقلاب‌هاي مدرن تبديل گرديده است. با انقلاب فرانسه، ليبراليسم به صورت ايدئولوژي غالب و طبقة سرمايه‌داران صنعتي و تجاري و بانكداران به عنوان طبقة حاكم در فرانسه مطرح مي‌گردد و نظام فئودالي و سيطرة اشرافيت منسوخ مي‌گردد. انقلاب فرانسه به دليل ماهيت ليبرال - مدرن آن، خصلت سكولاريستي داشته و دارد و در تاريخ دويست سالة پس از انقلاب‌، روند كلي جامعة فرانسه به سمت...

 



:: موضوعات مرتبط: علوم سیاسی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , دانلود فایل , انقلاب کبیر فرانسه , انقلاب کبیر , فرانسه ,
تاریخ : یک شنبه 19 اسفند 1397
بازدید : 689
نویسنده : کیا فایل

امنيت ملي آمريكا

 

این متن شامل 37 صفحه می باشد 

 

راهبرد امنيت ملي آمريكا با مقدمه بوش، به اين شرح آغاز مي شود: 
هموطنان من، 
آمريكا در دوران جنگ به سر مي برد. اين سند، يك راهبرد امنيت ملي در دوران جنگ است كه ضرورت آن ناشي از چالش بزرگي است كه اكنون با آن مواجه‌ايم ـ گسترش تروريسم كه منشاء آن آتش ايدئولوژي خصمانه نفرت و جنايت است، همان ايدئولوژي كه چهره آن در 11 سپتامبر 2001 براي مردم آمريكا نمايان شد. اين راهبرد بيانگر خطيرترين تعهد ما يعني حفاظت از امنيت مردم آمريكاست. 
اكنون آمريكا نيز فرصتي بي سابقه براي بنياد نهادن پايه هاي صلح آينده در اختيار دارد. آرمان هايي كه مايه الهام تاريخ ما بوده و هستند ـ آزادي، دموكراسي و شان انساني ـ روز به روز مايه الهام افراد و ملت‌هاي بيشتري در سطح جهان قرار مي‌گيرند و از آنجا كه ملت‌هاي آزاد به صلح گرايش دارند، بالطبع گسترش آزادي آمريكا را امن تر خواهد ساخت. 
اين اولويت‌هاي جدايي ناپذير ـ مبارزه و غلبه بر تروريسم و گسترش آزادي به عنوان جايگزيني براي استبداد و نااميدي ـ اكنون بيش از چهار سال است كه سياست آمريكا را هدايت مي كنند. 
ما همچنان شبكه هاي تروريستي را تحت حملات خود قرار داده و دشمن را تضعيف كرده ايم اما هنوز آن را شكست نداده ايم. 
ما به ياري مردم افغانستان رفتيم تا رژيم طالبان ـ حاميان شبكه القاعده ـ را سرنگون كنيم و كمك كرديم تا يك حكومت دموكراتيك جديد جايگزين آن گردد. 
ما توجه جهانيان را به توليد و تكثير تسليحات اتمي جلب كرده ايم ـ هر چند هنوز چالش هايي فراواني در اين زمينه باقي مانده اند. 
ما باني گسترش دموكراسي در خاورميانه بزرگ شده‌ايم ـ به مصاف چالش ها رفته ايم و به پيشرفت هايي دست يافته ايم كه برخي پيش بيني نمي كردند يا انتظارش را نداشتند. 
ما با همه قدرت‌هاي بزرگ جهان، روابطي پايدار و تعاملي برقرار كرده‌ايم. 
ما تا حد چشمگيري بر تلاش هاي خود براي پيشبرد توسعه اقتصادي و اميد ناشي از آن افزوده‌ايم ـ و اين تلاش ها را متوجه گسترش اصلاحات و گرفتن نتيجه مورد نظر خود كرده‌ايم. 
ما براي سرنگوني ديكتاتور عراق كه بر مردم خود ستم مي كرد، منطقه را دچار وحشت مي ساخت، به جامعه بين الملل وقعي نمي نهاد و در پي توليد تسليحات كشتار جمعي بود، يك ائتلاف بين المللي تشكيل داديم. 
ما اكنون دوشادوش عراقي ها براي ايجاد عراقي متحد، پايدار و دموكراتيك ـ هم پيماني جديد در مبارزه با تروريسم در قلب خاورميانه ـ مبارزه مي كنيم. 
ما شاهد دستاوردهاي بزرگي بوده ايم ، با چالش هاي جديد مواجه شده ايم و رويكرد خود را طبق تغيير شرايط مجددا تعريف كرده ايم. ما همچنين متوجه شده‌ايم كه دفاع از آزادي براي ما توام با ضرر و اندوه است زيرا آزادي باعث مي‌شود دشمنان در هدف خود راسخ تر شوند. ما همواره مي دانستيم كه مبارزه با تروريسم مستلزم ايثاري بزرگي است ـ و در اين جنگ ما با برخي از بهترين مردان و زنان خود وداع كرديم. تروريست ها به جناياتي هولناك متوسل شده اند ـ از جنايات در خيابان هاي فلوجه گرفته تا متروهاي لندن ـ تا اراده ما را تضعيف كنند. مقابله با اين دشمن ـ دشمني كه بدون هيچ عذاب وجدان يا تعللي افراد بي گناه را هدف قرار مي دهد ـ كاري بس دشوار است. و ما هنوز راه درازي در پيش داريم. 

آمريكا اكنون با يك انتخاب مواجه است ، انتخاب بين مسير ترس و مسير جسارت. مسير ترس ـ كناره جويي و حمايت جويي ، عقب نشيني و كاهش هزينه ها ـ مطلوب كساني است كه چالش هاي كنوني را آنقدر بزرگ مي دانند كه نمي توانند فرصت ها را دريابند . اما تاريخ به ما آموخته است كه هر وقت رهبران آمريكا اين مسير را در پيش گرفته اند چالش ها صرفا افزايش يافته و

 


 



:: موضوعات مرتبط: علوم سیاسی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , امنیت ملی , امنیت ملی آمریکا ,
تاریخ : یک شنبه 19 اسفند 1397
بازدید : 487
نویسنده : کیا فایل

اصول دموكراسي و نظام انتخاباتي ايران

 

این متن شامل 64 صفحه می باشد 

 در اين نوشتار تلاش شده است ضمن تحليل اصول اساسي دموكراسي و نظام انتخاباتي ايران به بررسي اين دو پرداخته شود. طرح سوال هايي چون؛ اصول دموكراسي كدامند و چگونه در جوامع ظهور مي يابند؛ نظام انتخاباتي ايران بر پايه ي كدام اصول بنا شده است: و آيا اين نظام با شاخص هاي دموكراسي همخواني دارد يا نه و تلاش براي يافتن پاسخ آنها محوريت بحث را تشكيل مي دهد با توجه به باز خورد اجتماعي قواعد ناهمگون نظام سياسي ايران- كه تحليل و توصيف و ارزيابي پديده ها به مراتب مشكل تر مي كند. موشكافي و روشن كردن زواياي تاريك و مبهم اين نظام ضروري مي نمايد. و از آنجايي كه نظام انتخابات به عنوان يكي از موثرترين ابزارهاي مردم سالاري شناخته شده است مفيد واقع شود.

اميد است كه اين نوشتار بتواند با نگاهي منطقي و غيرمغرضانه به ارائه ي تحليلي درست و واقع بينانه از واقعيات و پديده هاي مورد بحث نايل آيد.

انتخابات دموكراتيك

نقش بسيار زيادي در اتخاذ تصميم صلح آميز و ايجاد ثبات در جامعه ي سياسي را دارد تصدي قدرت سياسي بدون رضايت يا اراده ي آزاد مردم خارج از رويه هاي مردمي و دموكراتيك، بي ثباتي و تعارض منافع و مشكلات عديده اي براي اداره ي نظام سياسي به وجود مي آورد.

انتخابات دموكراتيك، انتخاباتي است كه در يك فضاي دموكراتيك با رعايت حقوق و آزاديهاي سياسي شهروندان، برگزار شود. حكومت و نهادهاي انتخاباتي برآمده از چنين فضايي كه براساس رضايت و راي آزاد شهروندان باشد، داراي مشروعيت است پس انتخابات دموكراتيك مشروعيت بخش نظام سياسي است. البته انتخابات دموكراتيك صرفا مشروعيت بخش نيست بلكه داراي خصيصه ي رقابتي بودن نيز هست كه موجب مشاركت موثر و كارآمد تمام گروهها و اضراب مخالف و موافق مي شود. همچنين مي توان به فراگير بودن و قطعي بودن انتخابات دموكراتيك اشاره كرد. فراگير بودن موجب حضور همه ي افراد واجد صلاحيت بدون توجه به فاكتورهاي تبعيض آميز مي گردد و قطعي بودن آن، پذيرش نتايج انتخابات توسط تمام بازنگران انتخابات را به همراه 
مي آورد.

در نتيجه حكومت زماني مشروعيت دارد كه اولا با رضايت مردم طي انتخاباتي با خصيصه هاي فوق الذكر شكل گرفته و ثانيا پس از انتخاب شدن، عملي كننده ي نيازهاي مردم در چهارچوب قانون باشند. در حقيقت انتخابات دموكراتيك، « انتخاباتي است كه نهادها و مقامات انتخاباتي را ايجاد مي نمايد و منتخب مردم و پاسخگو در برابر راي دهندگان مي باشد» از اين نوع انتخابات گزينش هاي مردم واقعي است و راي آنها صرفا يك عمل تشريفاتي نيست بلكه شهروندان در حال مشاركت فعال در يك رويه ي تصميم گيري هستند كه تصميمات بعدي حكومت را شكل خواهند داد. از جمله ويژگي هاي انتخابات دموكراتيك. مشاركت فعال همگاني، وجود آزاديهاي سياسي، آزاد و منصفانه بودن آن، پذيرش نتيجه ي انتخابات و رعايت كليه ي اصول حاكم بر نظام دموكراتيك[1] است.

در جهت تبيين و تشريح انتخابات آزاد و منصفانه و دموكراتيك بايد به اصولي اشاره كنيم كه تثبيت و تقويت كننده ي نظام انتخابات دموكراتيك مي باشند هر چند ممكن است هر نظامي با هر محتوايي براي خود اصولي پايه اي براي اداره ي امور عمومي داشته باشد.

اصول ارزشي و ماهوي

نظام هاي دموكراتيك و مردمي بر مبناي تحقق اهداف و ارزش هايي شكل گرفته اند، كه ماهيت و سرنوشت جمعي و مشترك دارند و تحقق اراده ي مشترك مردم آرمان عالي نظام سياسي و ساختار و تشكيلات سياسي و اجرايي آن محسوب مي شود اهم اصول ارزشي عبارتند از:

1- اصل آزادي سياسي

اهميت آزادي سياسي به عنوان يكي از اصول ارزشي و ماهوي، از آن جهت است كه هنگامي كه آزادي سياسي در جامعه ريشه مي نمايد، بالطبع اين امكان براي همه ي شهروندان به طور يكسان ايجاد مي شود تا در سرنوشت سياسي و اجتماعي خويش و تصدي قدرت سياسي و نظارت بر آن مشاركت فعال داشته باشند. همچنين در صورت نبود چنين آزادي نمي توان انتظار انتخابات دموكراتيك را داشت، چرا كه اعمال حق راي و انتخاب كردن و مشاركت آگاهانه نيازمند داشتن امكان و فضاي مقتضي ابراز ايده ها و تمايلات و اعتقادات است.

آزادي سياسي به اين معناست كه فرد بتواند در زندگي سياسي و اجتماعي كشور خود، از راه انتخاب زمام داران و مقام هاي سياسي شركت جويد و يا به تصدي مشاغل عمومي و سياسي و اجتماعي كشور خود نايل آيد، و يا در جامع آزادانه عقايد و افكار خود را به نحو مقتضي ابراز نمايد.

با وجود آزادي سياسي است كه مردم رغبت مي كنند و زمينه هاي گوناگون مشاركت جويند، به امور حكومتي نظارت كنند و در صورت لزوم انتقاد و اعتراض كنند و به مخالفت برخيزند يا با آزادي تمام دست به انتخاب زنند و با راي و گزينش آزاد خود، سرنوشت در زندگي سياسي و نظام سياسي مطلوب خود را تعيين نمايند.

[1] منظور از اصول حاكم بر نظام دموكراتيك اصولي است كه متشكل از سه نوع: ارزشي و ماهوي، رويه اي و فرآيندي، سازماني و ساختاري است كه در پرتو آنها، تفكر دموكراتيك بهبود مي يابد و تضمين مي شود.

 


 



:: موضوعات مرتبط: علوم سیاسی , ,
:: برچسب‌ها: اصول انتخاباتی , نظام انتخاباتی , نظام انتخاباتی ایران , اصول انتخاباتی ایران ,
تاریخ : یک شنبه 19 اسفند 1397
بازدید : 628
نویسنده : کیا فایل

اسكندر مقدوني

 

این متن شامل 14 صفحه می باشد 

 

حمله اسكندر مقدوني به ايران، فصل ختام بر دوراني بود كه پادشاهان تساهل جو و خردورز هخامنشي بنيان نهاده بودند. اين خردورزي مبتني بر احترام بر خودی، یعنی فردی که وارد محدوده‌ی قلمروی حاکمیت ایران زمین قرارگرفته بود، با سيره‌ی كوروش هخامنشي، هويت‌مند شد. حمله‌ی اسكندر اگرچه دوراني از نابودي پايه‌هاي سابق را به همراه داشت، اما نتوانست به اين باور دروني شده ايراني لطمه‌اي جدی وارد سازد. اسكندر مقدوني هم نتوانست فرهنگ پويا و غني ايراني را ناديده بگيرد و خود، دختر داريوش سوم «استاتيرا» را به همسري اختيار كرد، ‌لباس ايراني پوشيد و ايراني رفتار كرد و به سپاهيان دستور داد زبان پارسي بياموزند و همسران ايراني برگزينند (پيرنيا، حسن، تاريخ ايران قبل از اسلام، نشر نامك، تهران، 1380، ص 142)
جانشينان بعدي اسكندر، سلوكيان، توانستند به مدت 90 سال بر مرزهاي سرزميني ايران زمين حكمراني كنند. تشابهات بسياري كه ميان آيين مقدونيان و ايرانيان در اصول كشورداري وجود داشت، آن‌ها را تشويق كرد تا به امتزاج دو فرهنگ مبادرت ورزند و دوران كوتاه حمكراني فرهنگ هلني بر ايران، در واقع دوران امتزاج آن با فرهنگ ايراني بود. 
از اين دوران تاریخ ایران، اسناد و مدارك جدي در دست نيست. منابع، گاه اشاراتي در باب حضور مقدونيان در ايران داشته‌اند. روايت تاريخي در خصوص ادياني كه در ايران آن روزگار حضور داشتند نيز نا كافي است . 
سلوكوس نيكاتور، سردار يوناني، طي قراردادي با يهود ايران از آنان خواست مبداء سال را حضور قطعي‌اش بر سرزمين بابل قرار دهند و اين سال به سال شطاروت مشهور شد كه 311 ق.م است . اين تاريخ تا قرن 19 ميلادي بر سنگ قبرهاي گيليارد دماوند نقش خورده است كه نشان‌گر قدمت و پايداري اين قرارداد است.
يهوديان به دولت سلوكي وفادار بودند. يوسفوس فلاويوس گزارش مي‌دهد كه آنتيوخوس بزرگ در سده‌ی سوم پيش از ميلاد، دو هزار خانوار يهودي را براي ياري رساندن به سرزمين‌هاي شورشي، از بين النهرين و بابل به لوديا و فريگيا فرستاد. همچنين در دفاع از بابل، يهوديان همكاري زيادي داشتند.( كمبريج، ‌جلد سوم ، بخش دوم ، اميركبير، صفحه 347)
شاهزادگان جوان پارتي با گرفتن قلمرو سلوكي، كم كم به گستردن امپراطوري خود در ميانه‌ی سده‌ی سوم پيش از ميلاد پرداختند. آنان جنگاوران متساهلي بودند كه دغدغه‌هاي ديني نداشتند و آمده بودند تا ايران را از دست مقدونيان خارج كنند. آن‌چه پراكنده از اين دوران طولاني ولي از لحاظ تاريخي كم سند بر مي‌آيد، رفاه نسبي يهوديان و گاه توجه خاص آنان به اين اقليت بوده است. اگرچه اين جماعت به علت موقعيت سوق الجيشي يهوديه در ميان دو ابرقدرت ايران و روم، گاه مايل به شرق و گاه مايل به غرب مي‌شدند، اما اسناد تاريخي و كتاب مقدس از...

 



 



:: موضوعات مرتبط: علوم سیاسی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , اسکندر مقدونی ,
تاریخ : یک شنبه 19 اسفند 1397
بازدید : 590
نویسنده : کیا فایل

از جمهوري تا سلطنت

 

این متن شامل 26 صفحه می باشد 

در خلال نغمة جمهوري در ايران، اروپائيان و عده اي ديگر در كشورهاي خارجه مانند مصر و عراق و تركيه و غيره تصور ميكردند كه جنبش جمهوري خواهي در ايران طبيعي بوده و ملت ايران براي برقراري رژيم جمهوري واقعاً قيام و اقدام كرده است، لذا پاره اي از جرايد در اطراف نهضت جمهوري در ايران قلمفرسائي كرده مقالات و اخبار مختلفي راجع به اين نهضت انتشار مي دادند.

از جمله جرايدي كه در اين زمينه به بحث پرداخته روزنامه «لاپره مس» منطبعة پاريس مي باشد كه در تاريخ 32 مارس 1924 برابر دوم حمل 1303 خورشيدي (يعني درست مصادف با روز واقعة دوم حمل 1303 مجلس كه در جلد دوم بتفصيل از آن سخن رفته است) مقالة زير را كه حاكي از خبر حالت روحي و جسمي شاه در اروپا مياشد درج كرده است:

«در جوار جنگل «بولوني» در خيابان مالاكوف، در يك عمارت مخصوصي شاه ايران كه خلع شده[1] در نهايت عزلت و انزوا زندگي ميكند، خبر انقلاب ايران كه يك هفته قبل به او رسيد او را بشدت متألم نمود.

يك پيشخدمت بما گفت :« اينك اعليحضرت»

ما شاهرا يكسال قبل وقتي از پاريس عبور نمود و پيش از آنكه به لندن برود ديده بودم. اين ديگر آن جوان متبسم و مهربان كه چشم هاي تيز در صورت فربه داشت نيست. امروز شاه با پيشاني چين خورده و شانه هاي خم شده و زهر خند غم آلود به نظر من بقدر بيست سال پير شده است.

هر روز نزديك ساعت ده صبح شاه به همراهي پيشخدمت خود و يك پليس مخفي گردش مفصلي پياده در «بوادو بولوني» يا روي «بولوار» ها ميكند و يا اينكه با اتومبيل تا «اتوال» ميرود و آنجا پياده شده و در «شانزه ليزه» قدم ميزند. اين گردش اعصاب او را راحت كرده و غمش را تسكين ميدهد.

بعدازظهر شاه تلگرافات و گزارش هائي را كه از تهران ميرسد مطالعه نموده بعضي چيزها يادداشت ميكند و به مكاتيب متعدد كه از طرفدارانش دريافت ميدارد جواب ميدهد؛ ديد و بازديد نميكند و در منزل خود تنها صرف نهار مينمايد.

يكي از اطرافيان شاه به ما گفت:

اوضاع ايران خيلي مغشوش است و نميتوان گفت از اين مخمصه چه بيرون خواهد آمد. وليكن اتباع با وفاي جانشين داريوش هنوز نوميد نشده اند ...يك حركت ضد جمهوريت موجود است.

آيا شاه خيال دارد بطوريكه ميگويند به ايران بر گردد؟

نخير، عجالتاً شاه ميخواهد ملت خود را در انتخاب سرنوشت خويش حتي در حين ضلالت آزاد بگذارد. حضور شاه در ايران ممكن است توليد انقلاب جديدي كرده اسباب خونريزي بشود و شاه نميخواهد اين اتفاق بيفتد.

شاه ايران به حال ملت خود كه دچار جنگ داخلي هستند گريه ميكند. مملكت فرانسه كه مأمن پادشاه مخلوع است او را پذيرفته و تسلي ميدهد و شايد يك روزي بتواند يادگار شاديها و تجملات قصر تهران را از خاطر او محو نمايد.

وليكن يك خيالي نيز هست كه در اين اسام گراني نه فقط به تبعه است بلكه گريبان گير سلاطين نيز شده و آن عبارت از مسئله بودجه يوميه است. اطرافيان شاه از تأثيرات انقلاب حاليه در مورد حقوق سلطنتي نگرانند و اين ملاحظه بيش از پيش بر تشويش و اضطراب شاه مخلوع افزوده است.»

 

 

[1] -در اين موقع هنوز سلطان احمد شاه خلع نشده بود.

 

 



:: موضوعات مرتبط: علوم سیاسی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , دانلود فایل , جمهوری , سلطنت ,
تاریخ : یک شنبه 19 اسفند 1397
بازدید : 605
نویسنده : کیا فایل

قائم مقام فراهاني

 

این متن شامل 24 صفحه می باشد 

 

ميرزا ابوالقاسم فراهاني، فرزند الوزراء ميرزا عيسي، معروف به ميرزا بزرگ از سادات حسيني و از مردم هزاره فراهان، از توابع اراك بود. در سال 1193 هجري قمري به دنيا آمد و زير نظر پدر دانشمند خود تربيت يافت و علوم متداوله زمان را آموخت.

آغاز سلطنت محمدشاه مصادف بود با يك دوره بسيار بحراني از روابط روس و انگليس بر سر ايران. (نقل از تاريخ روابط سياسي ايران و انگليس، استاد سعيد نفيسي، ص 43) اما ايران به ظاهر نگراني نداشت چرا كه مردي چون قائم مقام، مصدر قدرت سياسي وحكومتي بود. تجارب و تسلط او بر اوضاع و احوال سياسي در حدي بود كه كسي قادر نبود از او باج بستاند.

قائم مقام همه ي اختياراتي را كه در نظام حكومتي به دست آورده بود، در راه خير و صلاح كشور به كار برد. اما اين شدت عمل و طرز حكومت نه در ميان عوامل درباري و حكومتي هواخواه داشت و نه به سوي سياست هاي دولتهاي استعمارگر بود. توطئه ها، به ثمر نشست. هنوز دو سال از سلطنت محمدشاه نگذشته بود كه به طرزي ناجوانمردانه، مرد بزرگ ادب و سياست و ميهن پرست بلند مرتبه را به قتل رساندند.

جاي قائم مقام را به ميرزا عباس ايرواني معروف به حاجي ميرزا آقاسي دادند. او با نيرنگ و زاهد نمايي شگفتي، سراسر وجود شاه ابله و كودن را تسخير كرده بود.

دوره صدارت حاج ميزرا آقاسي يكي ديگر ازدوره هاي دشوار اجتماعي براي مردم ايران بود كه شكل خاص خودش را داشت. اوضاع فرهنگي و ادبي ايران پس از شهادت قائم مقام به دليل رواج صنعت چاپ و تأسيس و گسترش روزنامه نويسي، گسترش سواد خواندن و نوشتن بين مردم و رفتن دانشجويان ايراني به اروپا تأسيس مدرسه ي دارالفنون و رواج و گسترش ترجمه از زبان هاي اروپايي به تحول نثر فارسي و رواج ساده نويسي كمك كرد. در پي جنگ هاي ايران و روس آشنايي ايران با غرب بيشتر و بيشتر شد كه البته اين آشنايي با خود آگاهي همراه نبود و اين خود زمينه ي ايجاد تحولاتي در زمينه ي موسيقي، داستان نامه نويسي، نمايش و نقاشي و خوشنويسي شد.

 

مقدمه:

همواره مي خوانيم كه علماي قديم خود را متواضع و اهل عمل نشان مي داده اند. و كوشيده اند كه اصول اعتقادي اديان را به عصر و زمان نزديك كنند. و يا به تناسب روح زمانه و يا روح افكار معاصر آنرا از نوبسازند. تهاجمات فرهنگي غالباً با نحوي غفلت مردماني كه مورد هجوم قرار گرفته اند هم سو است.

در نيمه اول قرن سيزدهم هجري بعضي از كشورهاي غربي كه به اصطلاح پيشرفته تر بودند مثل انگليس و روسيه به طمع كشورگشايي چشم اميد به تصرف قسمتهايي از خاك ايران بسته بودند. در اين عصر مردان همچون قائم مقام فراهاني مانع رفته بيگانگان در ايران بودند. او از افرادي بود كه مي توانست ايران را به خوبي اداره كند. و با همه خدمت به صدارت محمد شاه ديري نپاييد حسادت بعضي از درباريان و مخصوصاً فتنه انگيزيهاي بيگانگان عاقبت شاه را بر وي بدگمان كرد تا در سال دوم سلطنت خود دستور داد او را در باغ نگارستان، محل ييلاق خانواده سلطنتي زنداني و پس از چند روز خفه كردند. بدين قرار به زندگي مردي از بزرگان در ايران پايان دادند. حال بايد به پژوهش پرداخت.

اوضاع سياسي- اجتماعي ايران پس از شهادت قائم مقام به كدام سمت و سوق گرايش پيدا كرد؟ (تجدد و دين زدايي در فرهنگ)

جاي قائم مقام را ميرزا عباس ايرواني معروف به حاجي ميرزا آقاسي دادند زندگي اين مجسمه سالوس و ريا را داستانهايي خنده آور سرشار كرده است او نيرنگ و زاهدنمايي شگفتي سراسر وجود شاه ابله و كودن را تسخير كرده بود.در تمام مدت سيزده سال صدارت حاجي، پادشاه ايران در حقيقت حاجي بود و محمد شاه علاوه بر آنكه به هيچ وجه در مقابل اعمال و اقوال و خواهش و فرمايش حاجي مخالفتي نشان نمي داد، با وجود همه خطاها و خرابكاريهاي حاجي هر كسي هر چه در باب او مي گفت، علاوه بر آنكه نمي شنيدند، به تبعيد و آزار او مي پرداخت و چنين عقيده داشت كه حاجي هر چه بخواهد مي شود. و هر چه بكند عين صدابت مسئله بي جواب چنانچه مي گفت: اين دربار مرا حاجي نمي خواهد خوب بشود. از براي اينكه اين زخمها را در دنيا بكشم و در آخرت بهتر بروم. اگر حاجي بخواهد خوب خواهد شد. (تاريخ ايران در دوره سلطنت قاجار ص 130)

حاجي در مدت صدارت 13 ساله (1264- 1251) آن چنان ثروتي به دست آورده بود كه براي اينكه پس از محد شاه در دام بازخواست نيفتد ثروت خود را به شاه جديد هبه كرد.

سال شمار زندگي:

1193 ه. ق: تولد در فراهان اراك.

1208 ه. ق: آغاز خدمت ديواني با شغل نويسندگي.

1216 ه. ق: سفر به عتبات عاليات و ديدار با پدربزرگ.

1218 ه. ق: آغاز جنگ اول ايران و روس.

1219 ه. ق: اشتغال به شغل ديواني در نزد ميرزا شفيع صدراعظم.

1226 ه. ق: انتصاب به شغل وزارت در دستگاه «عباس ميرزا نايب السلطنه».

1128 ه. ق: «معاهدة گلستان» بين ايران و روس.

1237 ه. ق: «مرگ ميرزا بزرگ» (قائم مقام اول)، پدر قائم مقام.

1238 ه. ق: اعطاي لقب «قائم مقامي» و واگذاري كلية مشاغل ميرزا بزرگ به ميرزا ابوالقاسم.

1238 ه. ق: معاهدة صلح بين ايران و عثماني (تركيه امروزي) به تدبير «قائم مقام».

1241 ه. ق: كناره گيري قائم مقام از سياست.

1241 ه. ق: شروع جنگ دوم ايران و روس.

1242 ه. ق: بازگشت به خدمت در دستگاه عباس ميرزا.

1243 ه. ق: «معاهده ي تركمانچاي» بين ايران و روس به تدبير قائم مقام.

1244 ه. ق: قتل «گريبايدوف» سفير روس در ايران.

1249 ه. ق: مرگ «عباس ميرزا نايب السلطنه».

1250 ه. ق: مرگ «فتحعلي شاه» قاجار و جانشيني «محمدشاه»

1250 ه. ق: صدر اعظمي قائم مقام.

1251 ه. ق: قتل قائم مقام به دستور «محمدشاه قاجار».

 

 

زندگي نامه قائم مقام فراهاني:

ميرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهاني(1193- 1251 ه. ق) از سياستمداران و صاحب منصبان صاحب نام و اهل هنر و ادبيات در نيمه اول قرن سيزدهم هجري بود.

ميرزا ابوالقاسم فراهاني، فرزند سيدالوزراء ميرزا عيسي، معروف به ميرزا بزرگ از سادات حسيني و از مردم هزاره فراهان از توابع اراك بود. در سال 1193 هجري قمري به دنيا آمد و زير نظر پدر دانشمند خود تربيت يافت و علوم متداوله زمان را آموخت. در آغاز جواني به خدمت دولت درآمد و مدتها در تهران كارهاي پدر را انجام مي داد. سپس به تبريز نزد پدرش، كه وزير آذربايجان بود، رفت. چندي در دفتر عباس ميرزا وليعهد به نويسندگب اشتغال ورزيد و در سفرهاي جنگي با او همراه شد و پس از آنكه پدرش انزوا گزيد، پشتكاري شاهزاده را به عهده گرفت. نظم و نظامي را كه پدرش ميزرا بزرگ آغاز كرده بود، تعقيب و با كمك مستشاران فرانسوي و انگليسي سپاهيان ايران را منظم كرد و در بسياري از جنگهاي ايران و روس شركت داشت. در سال 1237 هجري قمري پدرش ميرزا بزرگ قائم مقام درگذشت و بين دو پسرش، ميرزا ابوالقاسم و ميرزا موسي، بر سر جانشيني پدر نزاع افتاد و حاجي ميرزا آقاسي به حمايت ميرزا موسي برخاست، ولي اقدامات او به نتيجه نرسيد و سرانجام ميزرا ابوالقاسم به امر فتحعلي شاه به جانشيني پدر با تمام امتيازات او نائل آمد و لقب سيدالوزراء و قائم مقام يافت و به وزارت نايب السلطنه وليعهد ايران رسيد و از همين تاريخ بود كه اختلاف حاجي ميزرا آقاسي و قائم مقام و همچنين اختلاف «بزيمكي (خودي)» و «اوزگه (بيگانه)» به وجود آمد. قائم مقام كه ذاتاً مردي بينا و مغرور بود با بعضي از كارهاي وليعهد مخالفت مي كرد، پس از يكسال وزارت در اثر تفقين بدخواهان به اتهام دوستي با روسها از كار بركنار شد و سه سال در تبريز به بيكاري گذراند. اما پس از سه سال معزولي و خانه نشيني، در سال 1241 هجري قمري دوباره به پيشكاري آذربايجان و وزارت نايب السلطنه منصوب شد.در سال 1242 هجري قمري فتحعلي شاه به آذربايجان رفت و مجلسي از رجال و اعيان و روحانيون و سرداران و سران ايلات و عشاير ترتيب داد، تا درباره صلح يا ادامه جنگ با روسها، به مشورت پردازند. در اين مجلس تقريباً عقيده عموم به ادامه جنگ بود. اما قائم مقام برخلاف عقيده همه با مقايسه نيروي مالي و نظامي طرفين، اظهار داشت كه ناچار بايد با روسها از در صلح درآمد. اين نظر، كه صحت آن بعدها بر همه ثابت شد، در آن روز همهمه اي در مجلس انداخت و جمعي بر وي تاختند و او را به داشتن روابط نهايي با روسها متهم كردند. پس دوباره از كار بركنار و به خراسان اعزام شد. جنگ با روس ادامه يافت و به شكست ايران انجاميد، تا در ماه ربيع الثاني سال (1243 هجري قمري) برابر با (نوامبر 1827 ميلادي) قواي روس به فرماندهي گراف پاسكوويچ تا تبريز راند. شاه قائم مقام را از خراسان خواست و دلجويي كرد و با دستورهاي لازم و اختيار نامه عقد صلح به نام وليعهد، به تبريز روانه نمود. ميرزا ابوالقاسم در كار صلح و عقد معاهده با روس، جديت فراوان كرد و در ضمن معاهده، تزار را حامي خانواده عباس ميزرا ساخت و پادشاهي را با وجود برادران بزرگ و مقتدر ديگر در فرزندان او مستقر كرد. عهد نامه تركمنچاي در پنجم شعبان (1243 هجري قمري) برابر (21 فوريه 1828 ميلادي) به خط قائم مقام تنظيم و امضاء شد و قائم مقام كه خود حامل نسخه عهد نامه بود، به تهران آمد، و دوباره آن توضيحات لازم داد و شش كرور تومان غرامت را كه مطابق عهد نامه بايستي به دولت روس پرداخت شود، گرفت و بار ديگر به پشتكاري آذربايجان و وزارت وليعهد به تبريز مراجعت كرد. در اوايل سال 1249 هجري قمري نايب السلطنه براي رفع فتنه ياغيان افغاني عازم هرات شد و قائم مقام را نيز همراه برد. عباس ميرزا كه بيماري سل داشت، در مشهد بستري شد و فرزند خود، محمد ميرزا، را مأمور فتح هرات كرد، هرات در محاصره بود كه عباس ميرزا درگذشت و قائم مقام، كه جنگ را صلاح نمي دانست، با ياري محمد خان افغاني عهدنامه صلح بست و به تهران بازگشت. محمد ميرزا در ماه صفر سال (1250 هجري قمري) به تهران وارد شد و در همان ماه جشن وليعهدي او به جاي پدر برپا شد و وليعهدي ايران به فرمانروايي آذربايجان و قائم مقام به وزارت او عازم تبريز شدند.چندي نگذشت كه فتحعلي شاه در (جمادي الآخر سال (1250 هجري قمري) در اصفهان درگذشت. اين خبر به آذربايجان رسيد و محمدشاه قصد عزيمت به پايتخت را كرد. قائم مفام جهانگير ميرزا و خسرو ميرزا، دو برادر شاه...

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: علوم سیاسی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , دانلود فایل , قائم مقام فراهانی , محمد شاه , ,
فروشگاه فایل کیا؛ منبع جامع انواع فایل... چنانچه فایل مد نظرشما در بین فایل های بارگذاری شده در سایت موجود نبود،می توانید از طریق دایرکت پیج اینستاگرام@kiyafile.ir سفارش دهید.

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان منبع جامع انواع فایل و آدرس kiyafile.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.











RSS

Powered By
loxblog.Com
مدیر سبز، آموزش بازاریابی

TOOLS BLOG

TOOLS BLOG