یادگیری و پیشرفت
:::::::::::::::: ::::::::::::::::
دیجیتال مارکتینگ
:::::::::::::::: ::::::::::::::::
رشد کسب‌وکار
:::::::::::::::: ::::::::::::::::
صنعت آموزش


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : سه شنبه 6 فروردين 1398
بازدید : 641
نویسنده : کیا فایل

بسته تحقیقی طلاق عاطفی

بسته تحقیقی طلاق عاطفی

 

در این بسته تحقیقی 12 مقاله معتبر علمی به صورت pdf در خصوص ابعاد مختلف طلاق عاطفی (عوامل ایجادی، راهکارها، پیامدها و ...) گردآوری است و مناسب برای دانشجویان و محققینی است که قصد تدوین پایان نامه و تهیه مقاله در این خصوص میباشند تا به عنوان یک منبع تحقیقی مناسب و علمی از آن استفاده نمایند

 




:: موضوعات مرتبط: مطالعات زنان (فمنیسم) , ,
:: برچسب‌ها: فایل , طلاق عاطفی , بسته تحقیقی , تحقیق ,
تاریخ : سه شنبه 6 فروردين 1398
بازدید : 547
نویسنده : کیا فایل

بسته تحقیقی کیفیت زندگی زناشویی

بسته تحقیقی کیفیت زندگی زناشویی

 

در این بسته تحقیقی 19 مقاله معتبر علمی به صورت pdf در خصوص ابعاد مختلف کیفیت زندگی زناشویی (نقش صمیمیتْ خودکارآمدی جنسی، رضایت شغلی، نقش مشاوره، الگوهای ازدواج و...) گردآوری شده است و مناسب برای دانشجویان و محققینی است که قصد تدوین پایان نامه و تهیه مقاله در این خصوص میباشند تا به عنوان یک منبع تحقیقی مناسب و علمی از آن استفاده نمایند

 


 



:: موضوعات مرتبط: مطالعات زنان (فمنیسم) , ,
:: برچسب‌ها: فایل , کیفیت زندگی زناشویی , بسته تحقیقی , زندگی زناشویی ,
تاریخ : سه شنبه 6 فروردين 1398
بازدید : 505
نویسنده : کیا فایل

نقش زنان در فعاليتهاي اجتماعي – اقتصادي  جامعه

نقش زنان در فعاليتهاي اجتماعي – اقتصادي جامعه

 نقش زنان در فعاليتهاي اجتماعي – اقتصادي و ... در جامعه

مقدمه:

جغرافياي انساني در دهه‌هاي اخير دستخوش تحولات مهمي گرديده كه اين تغييرات نه تنها در روش بلكه در محتوا ظهور يافته است. در اين راستا مطالب جديدي مطرح شده و عناوين تازه‌اي اتخاذ گرديده است. يكي از موضوعات بالقوه قدرتمندي كه در تحقيقات ميداني جغرافيا در حال نشو و نما مي‌باشد بر مسايل مربوط به زنان و تقسيم كار جنسيتي تاكيد مي‌ورزد ضرورت طرح اينگونه سوالات از يك سو ناشي از آگاهي فزاينده جغرافيدانان در جهت بكارگيري قواعد و قوانين اجتماعي در تجزيه و تحليلهاي جغرافيايي بوده و از سوي ديگر به اين دليل بوده است كه جهت انجام اصلاحات لازم براي رسيدن به چهارچوب عملي و نتيجه‌گيري صحيح از مسايل خاص اجتماعي- فضايي الزاماً بكارگيري ابزارها و تكنيكهاي خاص اين علم ضرورت مي‌يابد.

بدين منظور در سال 1984 اولين كتابي كه با ديدگاه جغرافيا و جنسيت تدوين شده بود به چاپ رسيد اين كتاب در حال حاضر خارج از چاپ مي‌باشد.[1]

ظهور علاقه‌ها و توجه بيشتر به شناخت موقعيت زنان در جغرافياي بريتانيا عمدتاً در اواخر 1970 آغاز گرديد. در ايالات متحده و بريتانيا ابتدا در جهت برخورداري زنان و دسترسي برابر آنان به منابع از جمله اشتغال تاكيد بيشتري صورت مي‌گرفته و در پي آن زنان در تحقيقات جغرافيايي توجه بيشتر را كسب نمودند.[2]

به دنبال آن به سرعت يك جغرافياي فمنيست واضحتري توسعه يافت كه نه تنها بر موارد مطالعه جغرافيا بلكه به روش به كار رفته براي سازماندهي اين دانش به منظور جلب نظرات بيشتر به امور زنان با ديد انتقادي مي‌نگريست. اين انتقادات بيشترين بحثها را در طي 15 سال در توسعه جغرافيا برانگيخته است.[3]

جغرافي دانان فمنيست مدت زيادي اين مساله را كه در نظم حاكم توسط مردان نتايج جدي را در بر داشته و اينكه چه چيزي به عنوان دانش جغرافياي واقعي به حساب مي‌آيد و هم چه كسي مي‌تواند چنين دانشي را گسترش دهد، مورد بحث قرار داده‌اند. آنها اصرار داشتند كه جغرافيا يك سري فرضيات نامعين درباره اينكه مردان و زنان چه كاري انجام مي‌دهند و اينكه آن نظمي كه بر فضاها، مكانها و چشم‌اندازها متمركز شده يك نظم مردانه است را مطرح مي‌كند.

با توجه به مسايل مربوط به زنان مانك و هانس[4]در مقاله‌اي روشنگر نه تنها بر اتخاذ ديدگاهي جغرافيايي بر چنين نظراتي تاكيد داشته بلكه بر ضرورت موقت كردن انتقالي را كه بر اساس نظر مولفين توسط انحرافات بوجود آمده در جريان فمنيستي غير قابل دسترس شده است اقرار ورزيده‌اند.

اين اشتباه خواهد بود كه گمان شود جغرافيدانان بطور كلي با مسايل زنان درگير نيستند، هر چند كه در واقع غالب كارهايشان در مورد زنان آشكارا به سمت مردان گرايش مي‌يابد، براي مثال در مطالعه مسايل مهاجرت اگر نويسندگان و مولفين مهاجرت زنان را ناديده مي‌گيرند و تنها به اين فرض ساده كه توده عظيمي از مهاجرت در پي ازدواج صورت مي‌پذيرد اكتفا مي‌نمايند.

تحقيق حاضر تنها اقدام سطحي را براي پر كردن خلاء در تحقيقات جغرافيايي انجام داده و در جستجوي راههاي براي تاكيد بر مشاركت زنان در نواحي روستايي جهت دستيابي به توسعه همه جانبه مي‌باشند شد سابقه اين گونه تحقيقات در ايران نسبتاً جديد است. سالهاي اخير شاهدي بوده است بر انفجاري در مطالعاتي كه زنان و نقش آنان را در اقتصاد بررسي مي‌نمايند. در غالب اين مطالعات ضرورت تغيير نقش و جايگاه زنان در زمينه‌هاي وسيعتر اجتماعي مورد تاكيد قرار گرفته است. اگر چه زنان شهري از سوي دانشمندان جامعه شناسي مورد توجه بيشتري قرار داشته‌اند، ليكن در اكثر موارد زنان روستايي علي‌رغم مشاركت فوق‌العادشان در زندگي اقتصادي عمدتاً مورد فراموشي قرار گرفته‌اند. زنان روستايي كه به پايين‌ترين قشر جامعه تعلق دارند شايد نامرئي‌ترين مشاركت كنندگان در فرايند اقتصادي باشند در حاليكه زنان شهري به لحاظ اينكه بيشترين ظهور را در زندگي اقتصادي خود دارند، نرخ مشاركت‌شان نيز در فعاليتهاي اقتصادي بيشتر و بهتر برآورد شده است.

برخلاف نرخ مشاركت مردان به نظر مي‌رسد مشاركت زنان نسبت به يك دسته از عوامل اكولوژيكي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي حساس باشد. حتي اصول بنيادي تقسيم كار جنسيتي نيروي كار نيز از ناحيه‌اي به ناحيه ديگر تغيير‌پذير است بدين ترتيب ملاحظات فوق‌انگيزه اصلي براي مطالعه اين مساله را فراهم ساخته است.

 

 

فصل اول

طرح تحقيق


1-1- بيان مساله:

از آنجائيكه سازماندهي توليد در بسياري از روستاهاي كشورمان بر سازمان خانوادگي استوار است، مي‌توان بر اهميت نقش افراد خانواده پي برد. با توفيق در تقسيم كار جنسيتي در واحد خانوار روستايي، مي‌توان به وظائف بيشمار آشكار و نهان زنان در مقابل وظايف مردان (بويژه نقش سرپرست خانوار) اشاره كرد. بطور كلي در كنار كاركرد خانوادگي (نگهداري و پرورش كودكان و انجام خدمات مربوط به خانه) و ايفاي نقش همسري زنان روستايي چه به صورت مستقيم و يا غير مستقيم در امور گوناگون مربوط به توليد نيز نقش دارند. هر چند كه كمتر به عنوان شاغل محسوب مي‌گردند و عمدتاً اينگونه وظائف با امور خانه‌داري ادغام گرديده و جزو وظائف روزمره آنان به شمار مي‌رود. بنابراين نقش توليدي زنان روستايي به صورتي پنهان به انجام رسيده و كمتر تجلي اقتصادي و حتي اجتماعي يافته است. اگر چه تاثير اينگونه فعاليتها در درآمد كل خانوار غير قابل انكار مي‌باشد ليكن، سنجش ميزان اين تاثير و اثرات حذف آن از درآمد خانوار مشكل است چرا كه درآمد زنان عمدتاً به صورت جانبي بوده و صرف موارد روزمره و هزينه‌هاي جاري كودكان و … مي‌گردد و يا اصولاً ماهيت برخي از فعاليتهاي زنان به گونه‌اي است كه بيش از آنكه درآمد زا باشد، سبب صرفه‌جويي در هزينه‌هاي جاري خانوار مي‌گردد.

از آنجائيكه بنيان اقتصادي قريب به اتفاق روستاهاي كشور كشاورزي و فعاليتهاي وابسته بدان مي‌باشد، بهره‌گيري از نيروي كار زنان عمدتاً در امور حاشيه‌اي، پرزحمت و بعضاً طاقت‌فرساست، از آن جمله، نشا كردن، وجين، شيردوشي، توليد لبنيات، قالي‌بافي و توليد صنايع دستي، تهيه هيزم و تهيه و جمع‌آوري سوخت و مانند آن بدينسان اگر چه نقش زنان اهميت بارز اقتصادي دارد اما از لحاظ اجتماعي مورد ارزشگذاري مناسب قرار ندارد. در واقع بي سبب نيست كه با ارتقاء سطح آگاهي و افزايش درآمد خانوار و نهايتاً بهره‌گيري از دانش فني (تكنولوژي) نقش اقتصادي در فعاليتها كاهش مي‌پذيرد.

با نظر به روندهاي جاري در مي‌يابيم كه نقش اشتغال در توسعه روستايي بسيار كم‌رنگ و حاشيه‌اي است و با توجه به شرايط موجود كار زنان بايد ديد چگونه مي‌توان نقش هدايت شده‌اي براي زنان در فرايند توسعه تعيين نمود؟ و به طور كلي با پيشبرد توسعه همه جانبه در روستاها چگونه مي‌توان زنان را كه عمدتاً از اين فرايند متضرر شده و يا تبديل به نيروهاي غيرفعال و صرفاً يك زن خانه‌دار مي‌گردند به جريان توسعه سوق داد.

بدين ترتيب اگر بپذيريم كه يكي از اهداف اساسي توسعه مكاني- فضاي با ابعاد اجتماعي- اقتصادي ارتقاء منزلت و شان انساني است بايد بپذيريم كه در نظر گرفتن نقش و جايگاه زنان روستايي در برنامه‌هاي توسعه فرهنگي و اجتماعي- اقتصادي روستا نه تنها امري ضروري است بلكه در روند توسعه امري حياتي به نظر مي‌آيد.

 

1-2- اهميت و ضرورت تحقيق:

در مورد كار سخت و طاقت فرساي زنان روستايي بسيار نوشته‌اند، محققين متعددي نشان داده‌اند كه زنان روستايي در بسياري از نقاط جهان از فقر و سختي معيشت در عذابند، گزارشهاي فراواني در مورد نقش موثر زنان روستايي در تامين نيروي كار كشاورزي، توليد مواد غذايي، فرآوري محصولات زراعي و دامي و … تدوين شده است.

اما شايد آنقدر كه پژوهشگران از شرايط كار و زنان روستايي متاسف مي‌شوند زنان روستايي از آنچه كه هستند كمتر رنج مي‌برند و نسبت به آنچه مي‌توانند باشند و بايد باشند تصوير روشني در ذهن ندارند.

ملاك پژوهش‌گران و انديشمندان مسائل زنان روستايي شاخصهايي از زندگي است كه در مخيله زنان روستايي هم شايد نگنجد، معيار اينكه زن روستايي هم انسان است، حق حيات و تصميم‌گيري دارد، اجازه انتخاب بايد داشته باشد استقلال اقتصادي مي‌تواند موجب توانمندي او در تربيت فرزندان بشود، مشاركت مي‌تواند لذت مفيد بودن براي جامعه را به او بچشاند.

اينها معيارهايي است كه شايد زن روستايي چندان به آن نيانديشيده ولي حداقل پنجاه سال است كه دنيا به آن فكر مي‌كند. گرچه برخي از كشورها در منظومه آنچه كه دنيا به آن انديشيده، قرار نگرفته‌اند و يا خيلي دير به اين مدار پيوسته‌اند ولي بهر حال براي هر كشوري كه خواستار تعالي انسان‌ها از جمله زنان روستايي است شناخت آنچه كه ديگران گفته‌اند و عمل كرده‌اند ضروري است.

براي به دست آوردن يك معناي مفيد و عامي از توسعه امور زنان، بايد دو مفهوم برابري جنسيتي و مشاركت در فرايند توسعه كنار يكديگر واقع شوند.

با توجه به واقعيتهاي ملموس جهاني، متاسفانه زنان از موقعيتي نامطلوب در سطح بين‌المللي برخوردارند كه بر اساس بررسي انجام شده در كتاب زنان جهان (1970-1990) كه توسط سازمان ملل متحد منتشر شده است اين واقعيت آشكار شده كه چه در كشورهاي در حال توسعه و چه در كشورهاي توسعه يافته- اعم از فقير و غني- تمامي اطلاعات موجود نشانگر تبعيض عليه زنان است و آنها از كليه امكانات لازم جهت بالا بردن اوضاع كمي و كيفي خود محروم مانده‌اند و در برنامه‌ريزي نيز حداكثر از اولويتهاي ثانوي برخوردار مي‌شوند.

پستهاي كليدي در سطح جهان بندرت به زنان تعلق دارد و آنها كمتر در مسائل مربوط به جامعه حضور فعال دارند و قوانين نيز تا به امروز معمولاً به طور مغرضانه‌اي عليه زنان اجرا شده و ادامه يافته است.

با اينكه در اكثر جوامع، زنان بيش از مردان كار مي‌كنند ليكن در محاسبات اقتصادي يا نقش آنان كم‌رنگ تلقي شده يا اصلاً به حساب نمي‌آيد و از اهميت توليدي و اقتصادي كمتري برخوردارند. لذا بار كمتري از رشد و توسعه جوامع را به خود اختصاص مي‌دهند. اگر حقوق حقه زنان براي كار در خانه، كشاورزي، نگهداري، حمايت و پرورش اعضاي خانواده يا مديريت خانه ملحوظ شود و آمار و ارقام- در جهان- آن را منعكس نمايد، سطح بازدهي جهاني 25 تا 30 درصد افزايش خواهد يافت.

لازم به ذكر است كه 120 ميليون نفر كودكاني كه هرگز به مدارس راه نيافته‌اند 81 ميليون نفر (دوسوم) از آنان را دختران تشكيل مي‌دهند اين عدم سرمايه‌گذاري و نابرابري درمناطق روستايي به مراتب مشهود است چنان كه بر مبناي گزارش توسعه انساني 1994 با مقايسه در ميان كشورهايي كه آمار آنها در دسترس بود شاخص توسعه براي زنان 60% اين رقم براي مردان بوده است.

با وجود رشد مثبت نسبي جوامع بشري براي 500 ميليون زن روستايي در كشورهاي در حال توسعه، تغيير چشمگيري در سطح و نوع زندگي روزانه آنان در چند دهه گذشته به وقوع پيوسته است.

نداشتن امكانات آموزشي براي دختران كه مديران خانه در آينده خواهند بود به تنهايي مي‌تواند سبب اثرهاي زيانباري در اقتصاد خانوار باشد و درآمد خانه را كه روزانه از قدرت خريد كمتري نيز برخوردار است به معضلات كلان اقتصصادي تبديل نموده و به آن شتاب بيشتري دهد تا حدي كه كل نظام را تحت تاثير خود قرار دهد. زنان روستايي همواره به عنوان ركن اساسي واحدهاي توليدي مطرح بوده‌اند و ساختار اقتصاد خانواده بدون حضور آنها نمي‌تواند پايه‌اي داشته باشد. مشاركت زنان روستايي در فعاليتهاي اقتصادي واقعيتي انكار ناپذير است و تاخير تحولات فرهنگي و اجتماعي نسبت به تغييرات اقتصادي موجب شده است كه نقش تعيين كننده آنان در جامعه و در فرايند توسعه روستايي كشور مانند اغلب كشورهاي در حال توسعه چندان آشكار نباشد. پوشيده ماندن نقش بسيار اساسي زنان روستايي در توليدات بخش كشاورزي، موجب برخوردار نشدن آنان از نتايج به دست آمده در برنامه‌هاي توسعه و اصولاً مشاركت نداشتن زنان در فرايند توسعه شده است.

به نظر مي‌آيد در اغلب فرهنگها، به خصوص مناطق روستايي ايران، زنان در امور رهبري و تصميم‌گيري، كه از عوامل توسعه محسوب مي‌شوند نقش كمتري دارند آنها در فرايند تصميم‌گيري در سطوح خانه مشاركت چنداني نداشته و در نتيجه حضور فعال آنها در فعاليتهاي اجتماعي، مجامع، محلي، امور سياسي و سازمانهاي مردمي نيز مورد ترديد بوده است. با توجه به اين كه زنان روستايي بخشي از نيروي مولد جامعه روستايي را تشكيل مي‌دهند، مي‌توانند با فعاليت خود به روند توسعه سرعت ببخشند. از اين رو، توجه به نقش مشاركت زنان در شرايط حاضر امري الزامي به شمار مي‌آيد. به علاوه اين قشر عظيم در توليد روستا و كارهاي خانه نقش اساسي به عهده دارند كه تا كنون از نظر آماري عمدتاً در رده جمعيت غير فعال و خانه‌دار طبقه‌بندي شده‌اند.

از طرفي زنان در فرايند توسعه نيز نقش موثري خواهند داشت و ناديده گرفتن اين امر، عملاً موجب مي‌گردد تا قشر عظيمي كنار گذاشته شده و توسعه روستايي، مناسبي صورت نگيرد. دستيابي به اهداف توسعه مستلزم شناخت وضعيت موجود روستا و گروههاي موجود در آن خصوصاً زنان روستايي است تا چگونگي فعالسازي آنها امكان‌پذير گردد. لذا بررسي مساله مشاركت زنان روستايي از جهات گوناگون داراي اهميت و ارزش مي‌باشد. كه اهم آن عبارتند از:

1- تسريع در روند اجراي فعاليتها و برنامه‌ها

2- رفع نيازهاي روزمره افراد از طريق همياري و همفكري

3- افزايش ميزان بازدهي و كاهش هزينه عملياتي طرحها و پروژه‌ها

4- ايجاد زمينه مناسب جهت شكوفايي استعدادها و فعاليتهاي ملي

5- افزايش روح همبستگي و همكاري

6- افزايش آگاهي اجتماعي و فردي

7- دخالت زنان در تصميم‌گيري امور و تعيين سرنوشت خويش

8- مشاركت زنان به عنوان يك عامل مناسب توسعه و يك نيروي اساسي نيل به توسعه.

بنابراين با توجه به موارد فوق و اهميت و نقش زنان روستايي در برنامه‌ريزيهاي آتي، بررسي و شناسايي عوامل و پارامترهاي موثر در مشاركت آنان در فعاليتهاي روستايي از اهميت زياد برخوردار مي‌باشد.

براي رسيدن به توسعه روستايي لازم است زمينه‌هاي مناسب جهت رشد و تعالي كليه روستايياني كه براي آنان برنامه‌ريزي شده فراهم شود بدين معني كه هر گروه زنان و مردان روستايي به راحتي قادر باشند از تسهيلات و امكانات فراهم شده جهت ارتقاء سطح دانش و توانايي‌هاي خود برخوردار شوند.

با در نظر گرفتن نقش زنان در عرصه‌هاي توليدي و اقتصادي زمينه‌هاي مساعد براي توسعه روستايي به دست روستاييان توانمند فراهم خواهد شد و ميدان عمل براي توسعه پايدار مهيا خواهد گشت.

 

1-3- فرضيه:

جهت دستيابي به تجزيه و تحليل مناسب در رابطه با نقش زنان روستايي در تالش و براي جلوگيري از پراكندگي مطالب با توجه به گسترده بودن موضوع در فرضيه به شرح ذيل مطرح گرديده است كه در طي تحقيقات براي روشن شدن درستي يا نادرستي آن بررسيهايي انجام گرفته است.

- با رفع موانع اشتغال زنان و جلب مشاركت آنان در فعاليتهاي اقتصادي اجتماعي مي‌توان يكي از اهداف مهم را تحقق بخشيد.

- زنان روستايي تالش با ايفاي نقش اقتصادي و اجتماعي خويش در حفاظت از محيط زيست نيز كه از اهداف توسعه بشمار مي‌آيد رل ارزنده‌اي بازي مي‌نمايند ودر صورت رفع موانع و افزايش كارآيي و اثربخشي آنان در جامعه روستايي دستيابي به اهداف توسعه همه جانبه امكان‌پذير خواهد شد.

 

1-4- اهداف تحقيق:

از عوامل مهم دستيابي به توسعه برخورداري از نيروهاي محركه يعني سرمايه، نيروي كار و … مي‌باشد. از آنجائيكه در مناطق روستايي كشور همانند ساير كشورهاي جهان سوم كمبود سرمايه و تراكم بالاي جمعيت مشهود بوده و اين امر منجر به گسترش معضل بيكاري خصوصاً در بين جوانان مي‌گردد، لذا تاكيد بر بهره‌برداري بهينه از نيروهاي محركه موجود عاقلانه‌ترين راه رسيدن به هدف توسعه همه جانبه و يكپارچه مي‌باشد.

در اين راستا زنان كه نيمي از جمعيت را تشكيل مي‌دهند غالباً از ديد سياستگذاران توسعه پنهان مانده‌اند و لذا توجه بيشتري را مي‌طلبند. بدين منظور مطالعه تقسيم كار جنسيتي اهميت مي‌يابد بنابراين از بديهي‌ترين اهداف طرح حاضر:

1- آشكار ساختن نقش پنهان زنان روستايي در پروسه توليد.

2- مطالعه نحوه درگيري زنان در فعاليتهاي متنوع كه به نوعي منجر به توليد ارزش افزوده مي‌گردد.

3- روشن كردن اين موضوع كه نسبت فعاليت زنان از نقطه‌اي به نقطه ديگر بر حسب ملاحظات جغرافيايي، اقتصادي و فرهنگي تغيير مي‌كند همچنين بر حسب شرايط گوناگون محيطي شكل و ميزان مشاركت زنان در امور مختلف تفاوت دارد.

4- ايجاد بستر مناسب جهت دستيابي به چهارچوب علمي براي سوق دادن زنان روستايي در پروسه توسعه روستايي.

5- جلوگيري از انزواي اين قشر از جريان اقتصاد روستا.

 

1-5- پيشينه تاريخي:

نگاهي به فرايند تاريخي فعاليتهاي زنان بيانگر اين نكته است كه همواره اين قشر عظيم نقش اساسي در شكل‌دهي تمدن بشري ايفا نموده‌اند و همگام با مردان در عرصه فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي حضوري فعال و برجسته داشته‌اند. نقشهايي همچون تربيت كودك، سازماندهي و مديريت خانواده و بقاي آن، بر ابتكار و قدرت زن استوار بوده است.

در دوران هخامنشيان مقام و منزلت اجتماعي زن مانند گذشته چشم‌گير نبوده و حقوق و امكانات او در خارج از خانه و اجتماع در بعضي جهات با مرد قابل مقايسه نبود. در تعليم و تربيت فرزندان نقش شايسته‌اي به عهده داشتند و در ميدانهاي جنگ در كنار شوهران خود شركت مي‌كردند و در مسائل سياسي نيز مشاركتي فعال داشتند. در زمان داريوش كبير، زنان در مجالس عمومي شركت مي‌كردند و يا حتي به كارگري مشغول مي‌شدند. مزد دختران و پسران متناسب با سن آنها پرداخت مي‌شد و نسبت زنان كارگر به مردان خيلي بيشتر از امروز بوده است.[5]

پس از ظهور اسلام در ايران، با اينكه در تاريخ صدر اسلام زنان به اندازه مردان در امور اجتماع شركت داشتند و از حقوقي مشابه برخوردار بودند و در حقيقت نيمي از وظايف و مشاغل اجتماعي را به عهده داشتند، معهذا با انحرافاتي كه بعداً در نظام اجتماعي مسلمانان روي داد، انزواي زنان تقويت شده و تعاليم تساوي طلبانه اسلامي خنثي گرديد و علي‌رغم تشويق اسلام به شركت زنان و مردان در امر دانش اندوزي عملاً اين امر در مورد زنان نه تنها رواج نيافت، بلكه به عكس، براي زنان محدوديتهايي نيز به وجود آورد، خصوصاً محدوديتهاي تحصيلي براي زنان، عاملي اساسي در جهت تشديد محروميت آنان از فعاليتهاي اجتماعي شد.[6]

ارتباط وسيعتر ايران با تمدن صنعتي غرب در دوره قاجار سبب تغيير در ساخت اجتماعي- انتقادي جامعه و در نتيجه، دگرگوني در زندگي و موقعيت اجتماعي زنان پايتخت و شهرهاي بزرگ گرديد. تماس زنان ايراني با زنان اروپايي فرصتهايي براي مبادله عقايد ايجاد كرد. در نتيجه اين تماسها، دو طرز تفكر زنان نسبت به خودشان و طرز تفكر مردان نسبت به زنان تغييراتي پديد آمد و اين تغييرات موجب شد كه زنان نسبت به دوره‌هاي قبل، در عرصه حيات زندگي نقش موثري بيابند و در اجتماع فعاليتهايي را به عهده گيرند. از جمله اين فعاليتها مي‌توان مشاركت زنان در فعاليتهاي صنعتي، هنري، اجتماعي و سياسي را نام برد. انتشار روزنامه‌ها، نشريات و ايجاد انجمنها و تاسيس مدارس و … نيز از ديگر فعاليتهاي نويني بودند كه زنان ايراني در اوايل قرن بيستم به آن اشتغال ورزيدند.

روند نسبي توسعه اقتصادي به وسيله عايدات نفتي روزافزون، موجب تغييرات اساسي در اقتصاد ايران و در نتيجه، موقعيت زنان گرديد. اين امر باعث فراهم شدن فرصتهاي استخدامي و شغلي، اعم از كارهاي خدماتي تا مشاغل سطح بالا براي زنان واجد شرايط گرديد. ايجاد فرصتهاي استخدامي براي زنان، كمك شاياني در از بين بردن مخالفت خانواده‌ها با تحصيل علم و فعاليتهاي خارج از خانه زنان نمود. در ضمن اين نكته محرز شد كه زن نقشهاي كاربردي اقتصادي و اجتماعي مفيدي را در خارج از خانه مي‌تواند ايفا كند.

اين تغييرات بيشتر زنان مراكز شهري را تحت تاثير قرار داد تا زنان روستاها و ايلات[7] زنان روستايي به لحاظ ساخت نظام اجتماعي- اقتصادي و فرهنگي حاكم بر روستاها، همواره در فعاليتهاي اقتصادي و توليدي روستا، مشاركتي فعال داشتند در جامعه روستايي ايران به لحاظ عدم تغيير ساخت سنتي و تغيير كند ساختارهاي اجتماعي- اقتصادي آن در طول زمان، روابط متقابل ميان زن و مرد در خانواده هميشه مبتني بر سلطه و فرمانروايي مرد و روابط اطاعت بي چون و چراي زن بوده است. مرد هميشه نان‌آور خانواده محسوب شده و با اينكه زنان نيز در عرصه فعاليتهاي خارج از خانه سهم عمده‌اي داشته‌اند ليكن اين سهم و نقش، همواره ناچيز و بي‌ارزش تلقي شده است.

به منظور روشن شدن ‏فرآيند مشاركت زنان در فعاليتهاي توسعه روستايي و تغيير و تحولات حاكم بر آن، دوره‌هاي تاريخي مشاركت زنان در روند توسعه روستايي را مي‌توان به دو دوره قبل و بعد از اصلاحات ارضي و يك دوره بعد از انقلاب جمهوري اسلامي در ايران تقسيم كرد.

الف) نقش زنان روستايي قبل از اصلاحات ارضي

قبل از اصلاحات ارضي به علت حاكميت نظام بهره‌برداري اجاره‌اي در روستاها، معمولاً صاحبان املاك زمينهاي خويش را در اختيار خانواده‌هايي كه از تعداد اعضاي بيشتر برخوردار بودند قرار مي‌دادند و از آنها به صورت دسته‌جمعي و خانوادگي بهره‌برداري مي‌كردند.

در اين گونه نظامهاي بهره‌برداري، زنان سهم عمده‌اي در توليد بهره‌برداري از املاك داشتند.[8]

مبارزه دائمي دهقانان و زارعين با طبيعت و فعاليتهاي كشاورزي، دامداري، صنايع خانگي و … در روستاها، آنان را ضمن تقسيم كار بين اعضاي خانواده ناگزير از مشاركت دادن فعالانه زنان و كودكان در امور زراعي مي‌گردد، به طوري كه پدر، كار شخم زدن، آبياري و درو محصولات را به عهده داشت و وظيفه فرزند پسر، چراي دام و كمك به پدر بود. زنان و دختران خانواده علاوه بر انجام عمليات دامداري مثل دوشيدن شير از دامها، تهيه لبنيات، تغذيه و نظافت دام، انجام فعاليتهاي زراعي چون درو، خرمن‌كوبي، بوجاري گندم و وجين كردن، تهيه كود، ماله‌كشي، نشا و … را هم به عهده داشتند. تهيه و ساخت مصنوعات دستي نيز به عهده آنها بود.

بدين ترتيب، در اين دوره اگر چه نقش مهم و بارزي در امور توليد و خانه‌داري داشت. اما حق هيچ‌گونه دخالت و اظهار نظر در مورد تصميم‌گيري‌هاي مربوط به فعاليتهاي كشاورزي را نداشتند و بدون انتظار از كمترين حق و حقوقي وظايف نامبرده را انجام مي‌دادند.

ب) نقش زنان روستايي بعد از اصلاحات ارضي

پس از اصلاحات ارضي با اجراي قوانين اصلاحات ارضي و تعلق گرفتن زمين به عده‌اي از رعايا و همچنين با بكارگيري امكانات و تكنولوژي جديد زراعي تسلط بر مناسبات كالايي و رونق كشت تجاري در روستاهاي ايران، تغييرات و دگرگونيهايي در اقتصاد خانگي و نقش اقتصادي افراد خانواده از جمله زنان به وجود آورد و منشاء تحولاتي عمده در مشاغل زنان شد بطور مثال با بكارگيري روشهاي مكانيزه در مراحل مختلف كشت برنج از ميزان كار زنان كاسته شد و عمليات ماله‌كشي، خرمن‌كوبي و پوست‌گيري توسط ماشين موجب شد تا نقش زنان در اين نوع فعاليتها حذف شود. در زمينه صنايع دستي نيز با توجه به هجوم كالاهاي وارداتي از شهر به روستاها، بعضي از اين صنايع منسوخ شدند و يا نوع بافت آنها تغيير كرده و همسو با سليقه بازار تهيه مي‌شدند.

علاوه بر عوامل فوق در طول دوران بعد از اصلاحات ارضي، با تغيير و تحولات اجتماعي جامعه و گسترش صنايع و شهرنشيني، بتدريج پديده‌هاي شهري به روستا نفوذ كرده و تغييراتي در حيات اقتصادي- اجتماعي روستا ايجاد كرد در اين دوره موسسات و واحدهاي جديدي در روستاها احداث شدند و وظايفي كه پيش از آن در محيط خانه توسط هر يك از اعضاء خانواده انجام مي‌شد به عهده گرفتند از طرف ديگر با تبديل خانواده پدري توسعه يافته (گسترده) به خانواده زن و شوهري (هسته‌اي) اگر چه از نقش توليدي و اقتصادي زن در امر توليد و اقتصاد خانواده كاسته شد، اما مسئوليت اجتماعي زن خانواده در مسائلي چون تربيت كودكان، ازدواج و اشتغال فرزندان و … بيشتر شد.

لذا در اين مرحله از تاريخ حيات روستايي ما به علت ورود تكنولوژي جديد و تغيير و تحولات اجتماعي، بتدريج نقش مشاركت زنان در فعاليتهاي اقتصادي كم‌رنگ شده و معقول گرديد، بسياري از كارها و مشاغلي كه قبلاً به عهده زنان بود دستخوش تغيير شده و در نتيجه، فعاليتها و مشاغل جديدي در جامعه جايگزين آن گرديد.

ج) نقش زنان روستايي بعد از انقلاب جمهوري اسلامي

به دنبال تغيير و تحول اساسي در ساختار جامعه، در نقش زنان نيز تا حدود زيادي تحول ايجاد گرديد. بعضي از فعاليتهاي اجتماعي كه در گذشته زنان به آن اشتغال داشتند به علت ناهنجاريهاي اجتماعي واخلاقي حذف شدند و در عوض بسياري از فعاليتهاي ديگري كه تا اين زمان نقش و حضور زنان در آن كم‌رنگ بود، جايگزين شد. شركت زنان روستايي در فعاليتهاي سياسي و محافل مذهبي از جمله تغييراتي است كه بعد از انقلاب در كشور رخ داد. در مناطق روستايي نيز تغييرات سياسي در جامعه، موجب ايجاد يك نوع تحول در مناسبات اجتماعي در روستا گرديد و بالطبع در فعاليتهاي زنان روستايي نيز كم و بيش تغييراتي به وجود آمد.

در دنياي كنوني، نيل به اهداف توسعه بودن استفاده از ذخيره عظيم نيمي از پيكره جامعه يعني زنان امري غير ممكن خواهد بود. به ديگر سخن يكي از شاخصهاي نوسازي اقتصاد ملي و توسعه مشاركت زنان و نحوه ايفاي نقش آنان در ساختار توسعه است. مع‌الاسف، هنوز در جوامع مختلف، به دلايل گوناگون فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي، تعادل مطلوب و قابل قبولي در امر مشاركت عادلانه زنان در جهت توسعه و بروز خلاقيتها و استعدادهاي آنان برقرار نشده است. اين در حالي است كه شواهد و ادله موجود نشان مي‌دهد زنان- بويژه در مناطق روستايي نقش عمده‌اي در توليد محصولات گوناگون زراعي و دامي بر عهده دارند. به گونه‌اي كه...

شامل ورد167 صفحه ای

  




:: موضوعات مرتبط: مطالعات زنان (فمنیسم) , ,
:: برچسب‌ها: فایل , نقش زنان , نقش زنان در جامعه , تحقیق ,
تاریخ : دو شنبه 5 فروردين 1398
بازدید : 373
نویسنده : کیا فایل

علل و پيامدهاي بيكاري جوانان در زمينه هاي اجتماعي و فرهنگي

 

این متن شامل 68 صفحه می باشد 

البته شمار فزايندة مطالعات و نشريات مربوط به بيكاري جوانان شاهدي است بر افزايش آگاهي در مورد اهميت اين مسئله كه بيكاري جوانان بيش از همه در شرايط سخت زندگي جوانان بيكار و پيامدهاي اجتماعي و فرهنگي متعدد آن پديده انعكاس يافته است. علائم و شواهد نشان مي‌دهد كه اين مسئله در سال هاي آينده هم ادامه خواهد داشت. انقلاب فني كه در دهه هاي اخير در كشورهاي صنعتي داراي اقتصاد بازار رخ داده است، باعث تغييرات عظيمي‌در سطح و نوع مهارتهاي مورد تقاضاي بازار كار گرديد. بسياري از محققان بر اين عقيده اند كه دير يا زود چنين تغييراتي در كشورهاي در حال توسعه و به ويژه آن دسته از كشورهايي كه از لحاظ اقتصادي مستقيماً با كشورهاي صنعتي در ارتباط هستند نيز تكرار خواهد شد.

هر چند ممكن است ادعا شود كه تكنولوژي هاي نو در دراز مدت باعث افزايش فوق‌العاده در توليدات صنعتي – همراه با افزايش بي سابقه در اوقات فراغت و شرايط بهتر زندگي افراد و جوامع – خواهد شد، اما در اين مطلب نيز شكي وجود ندارد كه اولين تأثير اين تكنولوژي ها اين است كه صدها هزار كارگر را از بازار كار اخراج كرده و جذب نسل جديد را به جهان كار مشكل و مشكل تر مي‌سازد. اين اثرات اوليه انقلاب فني توسط اثر دوراني بحران اقتصادي كه با بي ثبات كردن بازار كار و آشفته ساختن چشم انداز آينده باعث وخامت اوضاع مي‌گردد، تشديد مي‌شود.

متأسفانه به نظر مي‌رسد كه هيچ احتمالي براي تغيير بنيادين اين وضعيت در آينده وجود ندارد. بر عكس، بعضي مطالعات نشان مي‌دهد كه لااقل در كشورهاي در حال توسعه وضع از اين نيز بدتر خواهد شد.

اگر چه احتمال هيچ گونه تغيير بنياديني وجود ندارد، لااقل براي جلوگيري از گسترش بيكاري جوانان در آينده و نيز كاهش اثرات زيان آور آن بر جامعه و افراد،‌كارهايي مي‌توان و مي‌بايد انجام داد.

 

بخش اول:

  

 علوم اجتماعي

و مشكل بيكاري جوانان

 1- اهميت موضوع در علوم اجتماعي منطقه اي – نكات كلي:

در طول 30 سال گذشته ، كمك هايي كه علوم اجتماعي به فهم ماهيت، ويژگي ها و سير تكاملي مشكل بيكاري جوانان و همچنين يافتن راهكارها و برنامه هايي در جهت حل اين مشكل نموده است، در منطقه و زير منطقه هاي مختلف، متفاوت بوده است. علاوه بر اين،‌از يك دهه تا دهة ديگر نيز دچار تغيير و تحول گشته است. به‌طور كلي، مي‌توان گفت تنها در كشورهاي پيشرفته صنعتي است كه علوم اجتماعي قادر است بيشترين توجه را از طريق ابزارهايي نظير تحقيقات و انتشارات – در خصوص موضوعاتي كه تقريباً شامل تمامي‌امور مي‌شوند - ، به مشكل بيكاري جوانان مبذول دارد. در كشورها و مناطق در حال توسعه توجه كمتري به اين مسئله مي‌شود و شايد دليل آن نبود بودجة كافي براي مراكز تحقيقاتي باشد. عامل ديگري كه همراه با نبودن منابع مالي در اين امر سهيم...

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: علوم اجتماعی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , علل بیکاری جوانان , پیامدهای بیکاری جوانان در اجتماع , تحقیق , تحقیق دانشجویی ,
تاریخ : دو شنبه 5 فروردين 1398
بازدید : 505
نویسنده : کیا فایل

زنان روستایی

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: علوم اجتماعی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , زنان روستایی ,
تاریخ : دو شنبه 5 فروردين 1398
بازدید : 464
نویسنده : کیا فایل

نظريه‌هاي انسان شناسي

 

این متن شامل 140 صفخه می باشد 

 

اميل دوركيم ـ را به همراه ماكس وبرـ يكي از دو بنيانگذار اصلي تئوري جامعه شناسي نوين ناميده‌اند. دوركيم چهارچوب وسيعي براي سيستم‌هاي اجتماعي ايجاد كرد كه در جامعه شناسي و تعدادي رشته‌هاي مرتبط با آن به عنوان يك اصل هنوز باقي مانده است، بويژه در انسان شناسي. حتي آنهايي كه اساساً با آن موافق نبوده‌اند. آن را به عنوان يك نقطه عطفي مي‌پذيرند. اين چهارچوب تحليل در جريان كار خود دوركيم رشدي اساسي را طي كرد، اما مداوم پيرامون ماهيت سيستم اجتماعي و رابطه آن سيستم با شخصيت فرد تمركز داشت.

تفكر دوركيم غالباً ريشه در تاريخ روشنفكري فرانسه داشت. اگر به گذشته دورتري برگرديم، دكارت [فلسفه دكارتي] و رسو از همه مهمتر بودند و افراد ديگري كه در سالهاي نزديك به او بوده‌اند و در تفكر دوركيم اهميت بسزائي داشته‌اند، سن سيمون و آگوست كنت و استاد وي فوستل دو كولانژ بودند. علاقه دوركيم به روشنفكران معاصر برجسته ديگر كشورها، ويژه آلمان و انگلستان، به طور موثقي ماهيت فرانسوي داشت: راجع به مسائل انسان و جامعه، و اين به معني تحقير كردن اصالت تفكر فرانسوي نيست. اگر بگوييم آن تفكر يك موقعيت ميانجي بين دو جناح اصلي گرايشات متفكر را در بر مي‌گرفت. يعني تجربه گرايي انگليسي و كاركردگرايي و ايده آليسم آلمان. به عبارتي صريح‌تر، جامعه شناسي مدرن حاصل تركيب عناصري هستند كه به برجسته‌ترين وجهي در آن دو سنت شكل گرفته‌اند و به نظر مي‌رسد ماهيت ميانجيگرانه‌اش در زمينه فرانسوي‌اش بوده است كه به دوركيم يك محل بارزي براي ابراز وجود دادند و جايگاه و نفوذ دوركيم به طور مؤثري در اين تركيب كمك كرد.[1]

در نوشته‌اي كه پيش‌رو داريد سعي شده است تمام ابعاد دوركيم كه شامل زندگي شخصي و حرفه‌اي، ريشه‌هاي فكري، آثار دوركيم و مفاهيم كليدي كه در هر اثر مطرح مي‌شود، مورد بررسي قرار بگيرند. و نيز تأثيرات دوركيم بر نظام آموزش همگاني فرانسه و تأثيراتي كه وي بر رشته انسان شناسي و شاخه‌هاي اين رشته داشته است. و از آنجايي كه بيشترين تأثيرات دوركيم بر انسان شناسي از طريق كتاب معروف وي تحت عنوان «صور بنيادين حيات ديني» بوده است. سهم بيشتري به بررسي اين كتاب و مفاهيم ارائه شده توسط اين كتاب داده شده است.

 

زندگي شخصي و حرفه‌اي دوركيم:

اميل دوركيم را بايد به عنوان نخستين جامعه‌شناس دانشگاهي كشور فرانسه به شمار آورد. او اگر چه در امور اجتماعي فرانسه به سختي درگير شده بود، اما سراسر زندگي‌اش تحت تأثير كار دانشگاهي‌اش قرار داشت. دوركيم مرد دانشگاهي بود كه همكارانش هنوز وي را مهمان ناخوانده‌اي مي‌دانستند كه مي خواهد رشته‌اي را تدريس كند كه هنوز مشروعيت آن توجيه نشده بود.» (كوزر، 1382 : 204 و 205)

دوران زندگي دوركيم با بحراني از تاريخ فرانسه و اروپا مقارن است. وي در 15 آوريل 1858 در اپينال واقع در لورن متولد شد و در 15 نوامبر 1917 در فرانسه- پاريس درگذشت. دوركيم از تبار يهودي بود و در خانواده‌اي متدين پرورش يافت، پدرش خاخام اعظم بود و زماني از دوركيم انتظار مي‌رفت كه پاي بر جاي پاي پدر بگذارد. وي بر آن شد كه از اين سنت خانوادگي بگسلد و اعلام كرد كه لااداري است؛ اما شخصيت سخت متأثر از پرورش اوليه و زندگي دقيق و منضبط اوليه باقي ماند. وي در 18 سالگي به پاريس رفت تا براي دانشسراي عالي درس بخواند.

در دانشسرا، در زمره گروهي از روشنفكران برجسته بود. ديري نگذشت كه علاقه وي متوجه حوزه فلسفه اجتماعي و سياسي شد. در اكول نورمال سوپر يور پاريس، وي از دو تن از معلمانش، بوترو و فوستل دوكولانژ متأثر شد. بوترو وي را به مطالعه دقيق آثار كنت هدايت كرد. وي همچنين با مطالعه نوشته‌‌هاي رنوويه فيلسوف اجتماعي نوكانتي به فلسفه كانت علاقمند گرديد. مضامين كانتي بعداً به دفعات در آثار دوركيم ظاهر شدند، او در صور بنياني حيات ديني كوشيد تا صورتي نظام يافته از «كانت گرايي جامعه‌شناختي» را به عنوان نظريه شناخت طرح بريزد.

وي بعد از فراغت از تحصيل، سالهاي 1882 تا 1887 به تدريس فلسفه پرداخت. و در اين ميان سال تحصيلي 86-1885 را در آلمان سپري كرد و به...

[1]- Sills. David. L(1968) “International Encyclopedia of Sacral Sciences. Pp: 311-319بررسي اطلاع بيشتر، ر.كسابه

 

 



:: موضوعات مرتبط: علوم اجتماعی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , نظریه , نظریه های انسان شناسی ,
تاریخ : دو شنبه 5 فروردين 1398
بازدید : 716
نویسنده : کیا فایل

حرکت مشروطه خواهی ایران

 

این متن شامل 22 صفحه می باشد 

سابقه سكونت بشر بر روي زمين به ميليون ها سال پيش برمي گردد . او زندگي خود را از طبيعت شروع كرد و پس از سپري كردن دوره هاي مختلف به مرحله مد نيت و شهرنشيني رسيد . در اين دوران طولاني حوادث و وقايع تلخ و شيرين فراواني بر او گذشته و تغيير و تحولات بسياري در زندگي اجتماعي او رخ داده است . انسان موجودي اجتماعي است و لازمة آن تعامل و تقابل با همنوعان و حاكميت نظم و قانون است . اما به دليل عدم آگاهي مردم اوليه از حق و حقوق اجتماعي خويش و سوء استفاده حاكمان جبار، قرن ها طول كشيد تا جوامع انساني از حاكميت قانون بر خوردار شدند . تا قبل از آن بر اساس انديشة حق الهي سلطنت كه از سوي پادشاهان تبليغ شده بود و اوامر خود را لازم الاطاعه و لازم الاجرا كرده بودند، مردم نيز با جان و دل و بر اساس انديشه هاي سنتي و خرافي پيشينيان خود تن به اين شرايط ذلّت بار داده بودند. اما با گذشت زمان و پيچيدگي زندگي و روابط اجتماعي انسانها با يكديگر لزوم حاكميت قانون مدوّن كه حقوق همه آحاد ملّت را تأمين كند بيشتر احساس گرديد. مردم در اثر تعامل و تقابل با يكديگر و ارتباط با ساير جوامع به اين مهم پي بردند و با قيام و شورش 
در صدد به دست آوردن حقوق از دست رفته خود برآمدند.

با شكل گيري حكومت قانون در جوامع مختلف و آشكار شدن فوايد آن در زندگي اجتماعي، مردم ممالك استبداد زده نيز به فكر احياي حقوق مدني و حاكميت قانون در كشورهاي خود برآمدند . اگر چه سابقه پيدايش مجلس كه نماد قانون است، در ايران به دوره باستان بر مي گردد. اما منظور ما از مجلس،مجالس فرمايشي و انتصابي نيست. بلكه مجلسي است كه در آن مردم با انتخاب نمايندگان خود مستقيماً در سرنوشت خويش و اداره امور مملكت دخالت كنند . اين مهم در تاريخ معاصر ايران با وقوع انقلاب مشروطيت محقق گرديد. مردم كشور ما از اواسط دوره ناصري با مشاهده تاراج منابع ثروت ملي و احساس سلطه استبداد و استعمار و با رشد و آگاهي سياسي و فكري خويش حركت اعتراض آميزي را عليه وضعيت موجود آغاز كردند. پس از شكل گيري عوامل و حوادث بلند مدت و كوتاه مدت سرانجام در دورة مظفرالدين شاه قاجار ايرانيان پس از ساليان دراز به يكي از آرزوهاي ديرينه خود كه همان حاكميت قانون بود دست يافتند. با صدور فرمان مشروطيت توسط شاه مزبور در سال 1324. ق/1285 ش ) كه تكيه اساسي آن بر افتتاح دارالشوري(تأسيس مجلس شوراي ملي) بود انتخابات برگزار گرديد و در اين سال براي نخستين بار «خانة ملت» گشايش يافت . اگر چه مجلس اول طبقاتي بود و اكثريت نمايندگان آن تهراني بودند . اما با گذشت زمان و تصحيح و تكميل قوانين، نقايص برطرف و زمينة حضور مردم در عرصة ادارة كشور بيشتر محقق گرديد . هر چند در مواردي مجلس از مخالفت با اقدام‌هاي نادرست حكومتگران و گاه بيگانگان 
خود داري مي كرد. اما در عين حال پايگاهي بود تا افراد منتخب مردم بتوانند از طريق آن سخنان خود را به گوش حكومت و مردم برسانند.

در آغاز طول مدت دوره هاي مجلس شوراي ملي دو سال بود، اما از مجلس نوزدهم به بعد مدت زمان مزبوربه چهار سال افزايش يافت. بسياري از مجالس به دلايل مختلف عمر به كمال نبردند و با انحلال و تعطيلي زود هنگام و شروع دورة فترت زمينة ريشه دوانيدن مجدد استبداد و استعمار را در كشور فراهم كردند.

مشروطيت چيست؟ چرا انقلاب مشروطيت به وقوع پيوست؟ حوادث مهم دورة انقلاب مشروطيت چه بود؟واكنش حكومت قاجار نسبت به اين رويداد مهم چگونه بود؟ و اين كه نمايندگان مردم سبزوار در مجالس شوراي ملي چه نقشي داشته و چه راهكارهاي عملي و نظري براي امر قانونگذاري و نظارت بر حسن اجراي آن ارائه داده اند، از سؤال‌هاي اساسي اين پژوهش است . تلاش شده با توجه به اسناد و مدارك موجود و در حد توان علمي نگارنده
به آنها پاسخ داده شود . اميد آن كه اين پژوهش الگويي براي بررسي همراهي مردم نواحي مختلف در انقلاب مشروطه و همچنين نقش نمايندگان تمام شهرهاي ايران باشد . و از طرفي دست مايه اي براي استمرار پژوهش هاي آتي نگارنده دربارة بررسي عملكرد نمايندگان سبزوار در مجالس شوراي اسلامي (دوره جمهوري اسلامي) گردد .

درباره هدف و اهميت موضوع تحقيق بايد گفت : علاقة وافر نگارنده به عنوان يك سبزواري به تاريخ معاصر ايران، بخصوص بررسي عملكرد نمايندگان سبزوار در ادوار مختلف مجالس قانونگذاري عصر مشروطيت علت اصلي انتخاب موضوع اين پژوهش بوده است.

همچنين در زمينة پيشينه و گسترة اين تحقيق تاكنون پژوهشي پيرامون نقش سبزوار در مشروطيت و عملكرد نمايندگان اين شهر در مجلس شوراي ملي صورت نگرفته است . اما از آن جا كه اين تحقيق نياز به اسناد و مدارك مكتوب و شفاهي داشت ، متأسفانه مركز اسناد كتابخانه مجلس شوراي اسلامي در اين زمينه همكاري لازم را به عمل نياورد . از طرفي به دليل فوت اكثريت نمايندگان سبزوار( به جز متولي و اسكويي، نمايندگان دوره بيست و چهارم) در زمينه مسائل مجلس منبع شفاهي وجود نداشت . افرادي هم كه در قيد حيات هستند حاضر به مصاحبه و ارائه مطالب نشدند. دربارة نقش مردم سبزوار در مشروطيت نيز منابع مكتوب و شفاهي بسيار محدود و پراكنده بود . به همين دليل آن طور كه بايد و شايد عملكرد مردم اين شهر در اين رويداد مهم چندان مشهود نيست.

محدودة زماني اين پژوهش با توجه به سرآغاز حركت مشروطه خواهي مردم ايران، از اواسط دورة ناصري(1275 . ق) تا اواخر دوره پهلوي( بهمن 1357.ش) را شامل مي شود. به اين صورت كه پس ازذكر مقدمه و كتاب شناسي منابع اصلي ، نگاهي كوتاه به حركت مشروطه‌خواهي ايران شده و در فصل اول به بررسي نقش اقشار مختلف مردم سبزوار در به ثمر رسيدن اين انقلاب عظيم پرداخته شده است . در فصل دوم ، سوم و چهارم به ترتيب عملكرد و راهكارهاي نمايندگان سبزوار در دوره قاجار(مجالس اول تا پنجم)، سلطنت رضا شاه پهلوي (مجالس ششم تا دوازدهم) و محمد رضا پهلوي(مجالس سيزدهم تا بيست و چهارم) مورد بررسي قرار گرفته است . در پايان حاصل و چكيده سخن، شرح حال نمايندگان سبزوار ، منابع و مأخذ و سپس اسناد و تصاوير آورده شده است .

لازم به ذكر است در بخش هاي مختلف براي آگاهي از نقش نمايندگان سبزوار ، علاوه بر ذكر بعضي از قوانين مصوب جلسه‌هاي مختلف كه نمايندگان مزبور با دادن رأي موافق و مخالف تأثيرگذار بوده اند ، در بسياري از موارد پيشنهادها و نطق هاي آنان آورده شده تا راهكارها و ايده هاي آنان بهتر شناخته شود. از طرفي براي آگاهي از عملكرد هر يك از ادوار قانونگذاري در پايان هر دوره قوانين و مصوبه‌هاي مهم هر مجلس به صورت خلاصه ذكر گرديده است.

همچنين بايد دانست كه سبزوار در دوره هاي اول ، سوم و هفدهم نماينده اي در مجلس شوراي ملي نداشته و در دوره هاي بيستم و بيست و يكم و بيست و دوم داراي يك نماينده بوده است . كه دلايل آن در بررسي موضوعات فوق بيان گرديده است . با توجه به مسائل مزبور و انتخاب بعضي از نمايندگان در چند دورة متوالي ، تعداد نمايندگان سبزوار 19 نفر بوده ولي در كل تعداد اسمي آنان 39 نفر بوده است .

از نظر شغلي و پايگاه اجتماعي اكثريت قريب به اتفاق آنان روحاني ، مالك ، بازاري و كارمند دولت و از نظر ميزان تحصيلات در حدود مدرسي و تنها 4 نفر از آنان داراي مدرك دكتري بوده اند . از طبقات پايين جامعه نيز هيچ‌گاه نماينده اي از سبزوار وارد مجالس شوراي ملي نشده است .

دربارة مراحل و روش كار اين پايان نامه نيز بايد گفت ، پس از مطالعه و تحقيق و بررسي مسائل مختلف و با توجه به علاقة شخصي ، موضوع مزبور انتخاب و پس از مطرح كردن آن با اساتيد محترم راهنما و مشاور و تأييد موضوع در شوراي پژوهشي ، فيش برداري از منابع مختلف صورت گرفت . در مراحل بعدي به سنجش وگزينش مطالب و همچنين تنظيم و تفسير آنها پرداخته شد . و در پايان نگارش مطالب جمع آوري شده به همراه اظهار نظرها، 
نتيجه گيري ها وتوضيح‌هاي لازم انجام گرديد .

محمد رضا آريان پور

سبزوار  بهار 1384 خورشيدي

 

الف ـ منابع پايه و منشأ(دست اول)

 

مورخاني كه به كار پژوهش دربارة تاريخ مي پردازند ، از منابع گوناگوني براي اين كار بهره مي برند.يكي از آثار ، منابع پايه هستند كه در زمان وقوع رويدادها نوشته شده اند و نويسندگان آن ، يا خود شاهد آن رويدادها بوده اند ، يا در همان زمان آن را از ديگري شنيده و ثبت كرده اند .

- صورت مذاكرات مجلس شوراي ملي (24 دورة قانونگذاري)

يكي از منابع اصلي پژوهش حاضر ، مشروح مذاكرات مجلس شوراي ملي است . با تشكيل مجلس و تأسيس ادارة تند نويسي در اين نهاد...

 



:: موضوعات مرتبط: علوم اجتماعی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , حرکت مشروطه خواهی ایران , مشروطه خواهی , تحقیق ,
تاریخ : دو شنبه 5 فروردين 1398
بازدید : 900
نویسنده : کیا فایل

علل گرايش جوانان به مصرف مواد مخدر

 

این متن شامل 137 صفحه می باشد 

 

اين تحقيق، پژوهشي است پيرامون علل گرايش جوانان به مصرف مواد مخدر در اين تحقيق جامعه آماري خود را با حجم نمونه 100 نفر و از ميان معتادين مراجعه كننده به ستاد هماهنگي و توانبخشي سازمان بهزيستي (مركز شهيد اشرفي اصفهاني) برگزيده‌ايم.

در اين تحقيق، 6 فرضيه مطرح و مورد بررسي قرار گرفت، كه در نهايت تمامي فرضيه‌هاي ما مورد تأييد قرار گرفت. به عبارت ديگر رابطة معناداري ميان فرضيه‌هاي مطرح شده و علل گرايش جوانان به مواد مخدر وجود دارد.

روش تحقيق مورد استفاده براي دست‌يابي به نتيجه، روش پيمايشي است كه البته در ضمن از دو تكنيك، روش كتابخانه‌اي و نيز پرسشنامه‌اي براي جمع‌آوري اطلاعات سود جسته‌ايم.

در پژوهش انجام شده سعي شد كه نگاهي هر چند گذرا و سطحي به تعريف اعتياد، مشخصه‌هاي اعتياد مراحل اعتياد، شناخت شخصيت معتادين، تاريخچة مواد مخدر در جهان و ايران و … داشته باشيم. در انتهاي تحقيق نيز پيشنهادات تحقيق را ارائه نموديم تا بلكه در آينده محدوديتهاي تحقيقي مانند آنچه كه در تحقيق فوق صورت گرفته از ميان برداشته شود.

 

مقدمه

زندگي اجتماعي انسان تحت حاكميت قواعد و هنجارهاي اجتماعي است. اگر ما از قواعدي كه انواع رفتار را در زمينه‌هاي معيني به عنوان رفتارهاي مناسب و رفتارهاي ديگري را به عنوان رفتارهاي نامناسب تعريف مي‌كنند، پيروي نمي‌كرديم، فعاليتهايمان دستخوش هرج و مرج مي‌گرديد.

از سوي ديگر زندگي اجتماعي انسان با پديده‌هاي اجتماعي نمود مي‌يابد. پديده‌هاي اجتماعي در واقع واقعيت‌هايي هستند كه جزء ذاتي زندگي اجتماعي بشر مي‌باشند. حال اگر برخي از اين پديده‌ها در وضعيتي قرار گيرند كه از سوي جامعه، منفي تلقي شوند، ممكن است كه در حيات مطلوب اجتماعي اثر نامناسب گذارده و يا آن را تهديد نمايند. اما بايد دانست كه تلقي منفي از يك پديده اجتماعي در همه جوامع يكسان نيست و شايد معدودي از اين پديده‌ها را بتوان يافت كه وجود آنها در تمام يا اغلب جوامع همراه با تلقي منفي باشد. همچنين در يك جامعه خاص نيز تشخيص مثبت يا منفي بودن يك پديده در ميان گروه‌ها يا افراد مختلف، لزوماً يكسان نمي‌باشد. در اين ميان تلقي رهبران سياسي جامعه، فراتر از يك تلقي فردي بوده و به مقدار زيادي در روند حيات جامعه تأثير دارد.

اعتياد به مواد مخدر يكي از مسائل مبتلا به امروز جهان است. پديده‌اي است كه بيش از پيش نسل امروز و فردا را تهديد به نابودي مي‌كند و اين امر تقريباً درد جديدي است، روزي نيست كه سمينارها و كنفرانس‌هايي با شركت عده‌اي صاحب نظران دنيا در زمينه‌هاي جرم شناسي، روان شناسي، جامعه شناسي و… تشكيل نگردد و در پي از بين بردن اين درد بي‌درمان نباشند. ولي از آنجا كه در فكر شناخت زمينه‌هاي اعتياد بر نمي‌آيند غالباً طرق درمان پيشنهادي آنان نيز چاره درد نمي‌كند. اين است كه مي‌بينيم هر روز بر تعداد معتادين چه در ايران و چه در جهان افزوده مي‌گردد.

 

بيان مسئله

مصرف مواد مخدر همچون خشخاش، هروئين، ترياك، ماري جوانا و … تا حدودي بهتر از ديگر انواع انحرافات نشان مي‌دهد كه تا چه حدي هر جامعه، برحسب زمان، مكان، جنس، سن، قوم، قبيله و طبقه مسائل جامعوي را تعريف و ارزش‌گذاري مي‌كند.

امروزه مصرف اين مواد و امثال آن، آثار مخرب اعتياد و قاچاق انواع مواد مخدر بر ساختار سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي جوامع آسيب رسانده و نه تنها بصورت يك تهديد ملي بلكه فراتر از مرزهاي ملي بصورت يك مسئله پيچيده جهاني در آمده كه شعاع مضرات و اثرات زيانبار آن گريبان‌گير كشورهاي بي‌شماري شده است كه شدت و وسعت اين بحران كه از گذشته‌هاي دور بر جامعه جهاني ساير افكنده برحدي كه علاوه بر مسئوولين كشورهاي توجه بسياري از صاحبنظران و كارشناسان مسائل علوم اجتماعي را نيز به خود معطوف نموده و علي رغم رويكردهاي جامع و تمهيدات اتخاذ

 


 



:: موضوعات مرتبط: علوم اجتماعی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , علل گرایش جوانان به مواد مخدر , مصرف مواد مخدر ,
تاریخ : دو شنبه 5 فروردين 1398
بازدید : 420
نویسنده : کیا فایل

واژه شناسي سكولاريزم و سكولاريزاسيون

 

این متن شامل 24 صفحه می باشد 

 

1) “ريشه لغوي”

واژة سكولار “Secular” برگرفته از اصطلاح لاتيني

2)معادل هاي واژة سكولار ؛

در زبانهاي اروپايي ،‌بنا به تحققهاي تاريخي متفاوت سكولاريزم ، اصطلاحات مختلفي شكل گرفته است . معروفترين اصطلاحي كه بويژه در كشورهاي پروتستان رواج يافته ، واژة Secularism است كه بر گرفته از واژة لاتيني Saeculum ( به معناي نسلي از انسانها )‌مي باشد. اما در كشورهاي كاتوليك عبارت Laicite 1 به كار مي رود . اين واژه ريشه يوناني “ Laos ” به معناي مردم و Laikos به معناي عامه مردم در برابر طبقه كاهنان و روحانيان ، اشتقاق يافته است . [1]

دو اصطلاح “ سكولار ” و “ لائيك ” [2] ، چه در زبان فارسي و چه در زبانهاي اروپايي ، در بسياري از موارد به صورت مترادف به كار برده مي شوند . هر چندكه اصطلاح سكولار اعم از لائيك مي باشد و براي آن معنايي وسيع تر از لائيك در نظر مي گيرند .

برخي ،در مقايسه با واژة لاتيني “ Saecularis ” ، اصطلاح آلماني “ Weltlich ” به معناي “ دنيوي ” يا “ اين جهاني ” را معادلي براي اصطلاح Secular ، و همينطور اصطلاح “ Veweltichen ” به معناي “ دنيوي كردن ”‌يا “ اين جهاني كردن ” را معادلي براي اصطلاح “ Secularization ” قرار دادند.2

در فرهنگ زبان و ادبيات عرب ، سكولاريزم به “ علمانيت ” ترجمه گشته است . البته بايد خاطرنشان نمود كه علي رغم قطعيتي كه در زبان عربي در مورد علمانيت به عنوان معادل سكولاريزم ـ و نيز علمنه در برابر سكولاريزاسيون 3 وجود دارد ، اما در اين ميان دوابهام جدي در كار است كه هنوز راه حل قطعي و مورد اتفاقي نيافته است : 1- براي نخستين بار چه كسي اين اصطلاح را در فرهنگ و ادبيات عرب وارد ساخت ؟

2ـ و نيز منشأ اشتقاق اين واژه چيست ؟

پاسخ به دو ابهام فوق ، مورد بررسي اين مبحث نمي باشد زيرا زبان شناسان و علماي عرب پاسخهاي متعدد و گوناگوني در اين باره ارائه نمودند و به يك راه حل قطعي و مسلم دست نيافتند . اين مطلب كه آيا علمانيت از علم برگرفته شده و به نوعي معناي Scientism در آن ، تصمين شده است ، يا اينكه از عالم برگفته شده و با حذف الف به علمانيت تبديل شده است ، ميان زبان شناسان عرب به تواقي كلي دست نيافته است از اينرو در ادبيات عرب مبدأ و منشأ اين واژه نيز مانند بسياري از اصطلاحات ديگر همچنان نامعلوم مي ماند .[3]

بنا به عقيده برايان ويلسون 2 ، بر اساس وجوه كاركردي اصطلاح سكولاريزم و سكولاريزاسيون تعابير ديگري نيز مي توان از آنان داشت ، وي مي گويد :“ تعابير ديگر و كمابيش محدودتري كه به برخي از تحولات سكولاريزم و فرايندسكولاريزاسيون اشاره دارند ، عبارتند از :

تقدس زدايي 3 ، غير روحاني كردن 4 ، و مسيحيت زدايي5 .6

خصوصي شدن دين 7 ، به حاشيه رانده شدن دين ، تبديل شدن دين به نوعي فعاليت و سرگرمي اوقات فراغت ، نيز از مفاهيمي هستند كه گاه از سوي جامعه شناسان دين به عنوان معادلهايي براي اطصلاح ارائه شده اند . 8

3) “ معادل هاي فارسي ”

در مورد برابر نهادة فارسي سكولاريم ، قطعيتي وجود ندارد و همچنان نويسندگان و انديشمندان ايراني براي رساندن اين مفهوم از تعابير

1-امروزه اصطلاح Laicite در زبان و فرهنگ كشور تركيه به Laiklik تبديل شده است .

1-طبق تعريف “ دايره المعارف بريتانيكا ” ؛ لائيك (laic ) يعني تمايز دين از سياست .

2- نكاتي پيرامون سكولاريزم ، مراد فرهادپور ، ص 14 .

3-Secularization

1-حميد رضا شريعتمداري ، سكولاريزم در جهان عرب ، ص21 .

2-Brayan R . Wilson ، يكي از برجسته ترين چهره هاي تزسكولار سازي در جامعه شناسي اديان .

3- Desacralization .

4- Laicization.

5- Dechristianization.

6-برايان ار . ويلسون ، “ سكولاريزاسيون ” ، مرتضي اسعدي ، ص 128 .

7- Privatization of Religion .

8ـ همايون همتي ، “ ناكامي در تبيين معنا و مبناي سكولاريزم ” كتاب نقد ، صص 7-196 .

 


 



:: موضوعات مرتبط: علوم اجتماعی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , واژه شناسی , سکولاریزم , سکولاریزاسیون ,
تاریخ : دو شنبه 5 فروردين 1398
بازدید : 485
نویسنده : کیا فایل

جنبش دانشجويي و نيروهاي سياسي خارج از دانشگاه

 

این متن شامل 173 صفحه می باشد 

 

طرح مسئله پژوهش

جنبشهاي اجتماعي يكي از مؤلفه هاي بسيار تأثيرگذار در عرصه تحولات اجتماعي و سياسي جوامع نوين به شمار مي‌آيند. سرزمين ايران در طي صد ساله اخير، شاهد جنبش هاي اجتماعي مختلفي بوده است. بخشي از اين جنبش ها با توجه به خاستگاه آن و پايگاه اجتماعي اعضايش تحت عنوان جنبش هاي دانشجويي مورد مطالعه قرار مي‌گيرند.

جنبش دانشجويي در ايران از ابتداي شكل گيري از جنبشهاي سياسي و اجتماعي فعال و اثرگذار در فرايند سياسي و اجتماعي در دوران معاصر بوده است. از وظايف و كاركردهاي اصلي جنبش دانشجويي روشنگري و افشاء است به عبارتي جنبش دانشجويي بايد به مثابه سيستم هشدار دهنده براي نظامهاي حاكم و گروههاي مختلف جامعه عمل كند. به سياستها و برنامه هاي نادرست دولت و نظامهاي حاكم در جهت اصلاح آنها، انتقاد و اعتراض كند.

ليكن از آسيب هاي بالقوه جنبش دانشجويي احتمال وابستگي آنان به گروه ها و طيف‌هاي سياسي خارج از دانشگاه است. اين وابستگي ، كاركرد انتقادي اين جنبش را از بين برده و آن را به حركتي پيرو، دنباله رو و تأييد كننده سياستهاي حاكم مبدل مي‌سازد. البته روشن است كه استقلال جنبش دانشجويي به هيچ عنوان به معناي عدم همكاري و همفكري با گروههاي سياسي خارج از دانشگاه نيست. جنبش دانشجويي و تشكلهاي دانشجويي از يك سو مي‌توانند با گروههاي سياسي خارج از دانشگاه و حكومت همكاري و همفكري داشته باشند و از سوي ديگر منتقد سياستها و برنامه هاي آنها باشند.

بنابراين مي‌توان گفت از وظايف و كاركردهاي جنبش دانشجويي ديد انتقادي داشتن نسبت به احزاب و نيروهاي سياسي است.

اما جنبش دانشجويي در ايران عليرغم داشتن نقش فعال و برجسته در برخي مناسبات اجتماعي و سياسي، به دلايلي چون عدم استقلال مالي و سياسي ،‌عدم خودآگاهي ، ضعف تئوريك و ضعف ايدئولوژي و ايدئولوگ از يك طرف و از سوي ديگر نياز گروهها و نيروهاي سياسي به دانشجويان به منظور جلب آراء و حمايت مردمي‌(با توجه به نفوذ و تأثير قشر دانشجو بر جامعه) در برخي از مقاطع تاريخي تحت تأثير و دنباله رو گروههاي سياسي خارج از دانشگاه بوده است هدف از پژوهش حاضر، بررسي ارتباط نيروهاي سياسي خارج از دانشگاه با جنبش دانشجويي در مقطع 76-1357 مي‌باشد. براي بررسي اين ارتباط اين سؤال مطرح مي‌شود كه :

چه ارتباطي بين نيروهاي سياسي خارج از دانشگاه با جنبش دانشجويي در مقطع 
76-1357 وجود داشت؟

سؤال و فرضيه اصلي

براي بررسي و مطالعه نقش جنبش دانشجويي در تحولات سياسي  اجتماعي ،شناخت و فهم ارتباط اين جنبش با نيروهاي سياسي خارج از دانشگاه از اهميت زيادي برخوردار است.

هدف اصلي اين پژوهش، پاسخ به اين سؤال است كه : چه ارتباطي بين نيروهاي سياسي خارج از دانشگاه با جنبش دانشجويي در مقطع 76-1357 وجود داشت؟

نگارنده ضمن بيان سه ديدگاه در اين زمينه (استقلال ، دنباله روي،‌تأثير متقابل)، معتقد است: جنبش دانشجويي در مقطع 76-1357 تحت تأثير و دنباله رو احزاب و نيروهاي سياسي خارج از دانشگاه بوده است.

مفاهيم و تعاريف

جنبش هاي اجتماعي:

در لغت نامه دهخدا ذيل كلمه جنبش (جلد پنجم، صفحه 7867) آمده است: حركت. مقابل آرام، سكون.

كاربرد اصطلاح جنبش هاي اجتماعي در اوايل قرن 19 در اروپاي غربي معمول شد و يكي از نخستين بحثهاي منظم آن را مي‌توان در كتاب لورنتس فون اشتاين بنام «تاريخ جنبش هاي اجتماعي در فرانسه از 1798 تا امروز » يافت.

جنبش هاي اجتماعي حركتهايي است با گروههاي سازمان يافته كه در صددند تا عناصري از جامعه را تغيير دهند يا آنها را حفظ كنند.

مهمترين و جامعترين تعريف (به نظر نگارنده) در فرهنگ واژگان آكسفورد آمده است:

«جريان يا مجموعه اي از كنشها و تلاشها از سوي مجموعه اي از افراد كه به شكلي كم و بيش پيوسته به سمت هدف خاصي حركت مي‌كنند يا به آن گرايش دارند. (رجوع كنيد به ذيل عنوان جنبش هاي اجتماعي، اصول و كاركردهاي آن)

جنبش دانشجويي:

حركت مستمري كه از دل دانشگاه بيرون مي‌آيد و به تدريج به تكامل مي‌رسد اما در اين جا بايد بين آن حركتي كه اصالت دارد و مستقل از گروههاي سياسي خارج از دانشگاه است با حركتي كه وابسته به نهادها و گروههاي سياسي خارج از دانشگاه است و به نوعي پيرو و دنباله رو آن گروههاست، تمايز قائل شد.

نيروهاي سياسي خارج از دانشگاه:

با توجه به اين كه نقطه تمركز پژوهش سالهاي 76-1357 است. در اين مقطع نيروهاي سياسي خارج از دانشگاه به گروهها و اقشار و نيروهاي مختلفي تقسيم مي‌شوند اما هدف نگارنده بيشتر آن نيروهاي سياسي است كه نقش مهمي‌به لحاظ تأثيرگذاري بر جنبش دانشجويي داشته اند. لذا، ابتدا بطور مختصر به ارتباط روشنفكران و روحانيون با جنبش دانشجويي اشاره مي‌كنيم و سپس به نقش و ارتباط احزاب و جناحهاي سياسي با جنبش دانشجويي مي‌پردازيم.

روشن است كه با اشاره به احزاب و جناحهاي سياسي، نقش و تأثير روشنفكران و روحانيون در درون اين احزاب و جناحها بيشتر آشكار مي‌گردد.

(به عبارتي بررسي احزاب و جناحهاي سياسي ، روشنفكران و روحانيون را هم در بر مي‌گيرد)

 

روش پژوهش و تحقيق

نگارنده در اين پژوهش جهت گردآوري داده ها از روش تركيبي (توصيفي  تاريخي، علّي‌و كتابخانه اي) استفاده نموده است.

براي جمع آوري اطلاعات پيرامون موضوع پژوهش از روش كتابخانه اي، براي بررسي تاريخچه و فراز و فرود جنبش دانشجويي (از آغاز شكل گيري تا پس از انقلاب) از روش توصيفي  تاريخي و به منظور بررسي رابطه علي و معلولي بين دو متغير نيروهاي سياسي خارج از دانشگاه (متغير مستقل) و جنبش دانشجويي (متغير وابسته) از روش علّي‌استفاده شده است.

سابقة پژوهش و بررسي ادبيات موجود

نگارنده براي فصل چارچوب مفهومي كتابهاي زيادي (به انگليسي و فارسي) در زمينه جنبش هاي اجتماعي را بررسي نمود ليكن هيچ نوشته اي در اين زمينه (كه بطور صريح با چارچوب مفهومي تطبيق نمايد) پيدا نكرد.

تنها كتاب «جامعه شناسي سياسي» موريس دو ورژه به رابطه احزاب و تشكلها و سازمانهاي سياسي اجتماعي پرداخته بود.

نويسنده اين كتاب معتقد است كه ارتباط احزاب و سازمانهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي به سه حالت قابل تصور است:

1- برخي سازمانها و گروههاي اجتماعي، سياسي و اقتصادي تابع احزابند.

2- برخي از احزاب كم و بيش تابع سازمانها و گروههاي اجتماعي، سياسي و اقتصادي‌اند.

3- حالت همكاري برابري ميان اين دو.

 



 



:: موضوعات مرتبط: علوم اجتماعی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , جنبش دانشجویی , نیروهای سیاسی , تحقیق , تحقیق دانشجویی ,
تاریخ : دو شنبه 5 فروردين 1398
بازدید : 523
نویسنده : کیا فایل

نقش زنان در مديريت آموزش عالي درايالات متحده وكانادا

 

این متن شامل 23 صفحه می باشد 

 

بيشتر افراد شك نداشتند كه ماريون فيلد درحال گذراندن مسيري بود كه اورا به صمت رئيس يك دانشگاه درجه يك هدايت مي كرد. او به عنوان كارمند ارشد آكادميك يكي از دانشگاه هاي بزرگ امريكا خدمت كرده بود. بنابراين وقتي به عنوان رئس يك مدرسه نه خيلي معروف ومعتبر منتخب شد، مردم خيلي متعجب شدند. پاسخ اين است كه مدارس عالي مرتبه به دنبال يك زن به عنوان مديرمدرسه نيستند. مطمئنا نكات كاوش آن ها الزاما اين جملات را دربرمي گيرد كه آن هاتبعيضي بين زن ومرد قائل نمي شوند يا اين كه دربه كار گماشتن زنان به واقعيت ها اسرار مي ورزند. درنهايت زنان ممكن است مورد توجه قرار بگيرندولي احتمال اين كه به عنوان رئيس انتخاب شوند وجود ندارد.

اگرچه داستان دقيق وصحيح نيست ( اسم آن تغيير پيداكرده است ) ولي واقعيت دارد زيراكه بطور مداوم اتفاق مي افتد. اگرچه زنان در ايالات متحده وكانادا به طورموثري به آموزش عالي دست يافتندولي راه زيادي دردست يافتن به حضور مساوي در سطوح عالي مديريت دانشگاهي دارند.

اخيرا درسال 1971، در ايالات متحده زنان واقعا از مقام رياست دانشكده محروم هستند به جزدرمدارس زنانه كاتوليك كوچك كه به وسيله زنان راهبه مديريت مي شود. يك سري دانشكده هاي چهارساله (ليسانس) ديگري هم وجود دارد كه زنان در آن ها رئيس هستند وپنج تاي اين دانشكده ها، دانشكده مخصوص زنان بودند. درهمان زمان شصت مرد نيز رئيس دانشكده زنان بودند درحالي كه هيچ زني رئيس دانشكده مردان نبود. هم چنين ، تعداد اندكي از زنان در پست هاي بالاي اداري مانند ناظم دانشكده يا رئيس دانشكده درمدارس مختلط يامدارس پسرانه وجود داشتند. امروزه ، دردانشكده ها ودانشگاه هاي ايالات متحده ، 348 رئيس اجرايي زن وجود دارد. فقط 21 درصد عضو فرقه مذهبي هستند. زنان اكنون دوازده درصد از3000 موسسه معتبر منطقه اي را مديريت مي كنند. اين خبر خوبي است . اما نگاه دقيق به دانشكده اي كه توسط زنان مديريت مي شود ميانه رو وعاقلانه است . تعداد خيلي كمي از آن ها شناخته شده وباكلاس وازنظرمالي داراي وضعيت خوبي هستند. اين كه چرا اين چنين چيزي اتفاق مي افتد. مورد بحث قرار خواهد گرفت .

الف ) آموزش عالي درايالات متحده وكادا

ازسال 1971 در ايالات متحده زنان بيشترازمردان درانشكده ثبت نام كردند. هم چنين زنان بيشتراز مردان درجات خود را به پايان رساندند. طي سال هاي آكادميك 90-1989 ، 58 درصد از كل درجات فوق ديپلم ، 35 درصد درجات ليسان و53 درصد درجات فوق ليسانس به زنان اعطاء شد. بااين وجود در سطوح حرفه اي حقوق ، پزشكي ، دندانپزشكي وغيره) وسطوح دكتري زنان خيلي كمتربودند(مديريت38 درصد و36 درصد).

دلايل زيادي براي اين كه چرا زنان مي بايست اين درجات پيشرفته را به نسبت سطوح پائين تربه اتمام برسانند، وجود دارد . اغلب ازدواج وبچه دارشدن دراين امر دخيل هستند وزمان يا هزينه كافي براي دانشجوي فعال بودن را از زنان مي گيرند. انتظار سنتي از برتري شغل مردان خصوصا اگرپست بالائي داشتند ويابراي كاربه محلي درو منتقل شوند خيلي از زنان را مجبورمي كند برنامه هاي آكادميك را كنار بگذارند.

مانع ديگردراتمام درجه دكتري براين زمان موانع جنسي است هنوز دربيشتر برنامه هاي تحصيلي مقام استادي توسط مردان اداره مي شود. موارد استادي مردي كه از دانشجويان فارغ التحصيل زن درخواست روابط جنسي داشته باشند مكررا گزارش شده است . مطالعات نشان داده است كه فقط اهم اين چنين اعمال گزارش شده است خصوصا چون خيلي از زنان ازاين كه حرفشان مورد قبول قرار نگيرد، واين كه بامتجاوز برخوردي نخواهدشد واگر اتهامي عليه استادانشان وارد كنند مورد مجازات قرار مي گيرد واين موضوع دركارشان تاثير خواهد گذاشت ، مي ترسند.

نهايتا، هنوز تبعيض قابل توجهي برخلاف زنان وجود دارد، اگرچه رواج اين تبعيض روبه كاهش است ، هنوز استادان مرد زيادي وجود دارند كه معتقدند زنان براي مشاغل آكادميك ازمردان قابليت كمتري دارند.

افزايش تعداد ونسبت درجات پيشرفته اعطاء شده به زنان بدين معني مي باشد كه تعداد وسيعي اززنان قابل ، توانايي رسيدن به درجه استادي در زمينه هاي مختلف را دارند. درحال حاضر، 29 درصد تمامي استادان تمام وقت ، زن هستند. با اين حال زنان در مقام استاد دردوسال اخير بادرجه ليسانس ومهندسي دردانشكده هاي فراگيربهتر وبييشتر حضور دارند تا درموسساتي باسطح دكتري ودرموقعيت هاي پائين مرتبه مانند آموزگار واستاديار حضور بيشتري نسبت به درجات بالاي استادي دارند.

هم چنين آمار نشان مي دهد كه مردان حق تصدي واجرت بيشترنسبت به زنان درموقعيت هاي اشتغال شده را دارند.آن ها بيشتراززنان حقوق دريافت مي كنند. هفتاد درصدمردان استاددرمقايسه با46 درصد از استادان زن در موقعيت هاي تصميم گيري قرار دارند.هم چنين قوق زنان درهرسطحي ازمردان كمتر مي باشد.

 


 



:: موضوعات مرتبط: علوم اجتماعی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , نقش زنان , نقش زنان در مدیریت آموزش عالی , تحقیق , تحقیق دانشجویی ,
تاریخ : دو شنبه 5 فروردين 1398
بازدید : 530
نویسنده : کیا فایل

زنان اندونزي در مديريت تحصيلات عالي

 

این متن شامل 28 صفحه می باشد 

 

سال 1978 .م نقطة عطفي براي پيشرفت زنان اندونزي مي باشد. دراين سال، قوانين اساسي و حقوق اجتماعي زنان در “رهنمودهاي ملي براي توسعه” به تفصيل شرح داده شد. براي اولين بار، دولت برنقش زنان در توسعة كشور با ؟ يك مقام ملي: تحت عنوان ”دومين وزير براي نقش زنان” تاكيد كرد و تا سال 1983.م اين موقعيت به وزير نقش زنان ارتقاء پيدا كرد.

مقام فلسفي پانسا سميلا و قانون اساسي براي زنان، جايگاه و حقوق مساوي به عنوان مخلوقات آفريدگار درنظر گرفته اند. قانون اساسي حقوق، وظايف و فرصتهاي يكساني را براي زنان و مردان در بردارد. ازلحاظ تاريخي، شكل گيري نقش زنان اندونزي يك فرآيند طولاني را سپري كرده است. در قرون پيش تعدادي از زنان اندونزي درصحنه هاي سياسي به عنوان ملكه سلطنت كرده اند. به عنوان مثال يكبار در قرن چهارم ميلادي، تربيوناتونگادوئي و سوهيتا امپراتوري ماجا پاهيت، يكي از امپراتوريهاي مورد احترام در مجمع الجزاير اندونزي را اداره كردند. در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم تعدادي از زنان اندونزي درجنگ با مخالفت قدرت استعماري به نيروي نظامي مردان پيوستند. دراين بين مارتا كريستينا تياهاهو، نيا آگنگ سرانگ، كات يناك دئين و كات مئونيا از زنان برجستة اين مبارزه بودند.

چالش فرادوي زنان اندونزي اكنون كاملاً متفاوت است. تلاش زنان در فعاليتهاي فرهنگي و خانوادگي بيشتر از حوزة سياست است. اميد زنان به توسعة استانداردهاي زندگي و دست يافت به تحصيلات عالي مي باشد.

بعضي از زنان برجسته كه دربهبود وضعيت زنان در اندونزي از طريق آموزش و پرورش نقش داشته اند عبارتند از: كاوتيني از جه پارا جاواي مركزي (1904-1879) نيا احمد داهلان از جاواي مركزي، مايا والنده مارمينن از جنوب سوالاوزي دوبي سارتريكا از جاواي غربي است. اين شخصيتهاي تاريخي ثابت كردند كه زنان اندونزي براي رسيدن به اهدافشان تلاش خود را قرنها پيش آغاز كرده اند. اين تلاش تا حال ادامه داشته و با سرعتي حركت كرده است كه اساسش تنها بر زندگي خانوادگي نيست.

 

فرصتهاي شغلي:

با توجه به داده هاي دفتر مركزي آمار، جمعيت اندونزي در سال 1990.م 00/400/179نفر بوده است. از كل جمعيت 00/500/89نفر مرد (يا 89/49%) و 000/900/89نفر زن (يا 11/50%) بودند.

از پيش مطالعات آماري چنين نتيجه گيري مي شود كه درسال 2005.م جمعيت زنان بيشتر خواهد بود. به طوري كه جمعيت زنان 000/680/111نفر (يا 10/51%) در مقايسه با 000/508/111نفر مرد (يا 9/49%) خواهد بود. عموماً پذيرفته شده است كه تعداد زنان در سالهاي آينده به مرور كاهش پيدا خواهد كرد.

جدول (1)

درصد جمعيت زن و مرد

زن

مرد

كل

سال

جمعيت

درصد

جمعيت

درصد

جمعيت

درصد

1990

000/900/89

11/50

000/500/89

89/49

000/400/179

100

2005

000/680/111

10/50

000/508/111

90/49

000/188/223

100

منبع: جاكارتا. بي پي اس 1990

به هرحال بيشتر بودن جمعيت زنان به معناي مشاركت بيشتر آنها در بازار كار نيست. باتوجه به آمارهاي دفتر ملي آمار، برآوردها براي مشاركت در نيروي كار براساس جنسيت نشان داده كه سهم زنان افزايش پيدا خواهد كرد. چنانچه درجدول شمارة (2) نشان داده شده است.

جدول (2)

برآورد نيروي كار زن و مرد

زن

مرد

كل

سال

جمعيت

درصد

جمعيت

درصد

جمعيت

درصد

1988

000/450/28

4/37

000/630/47

6/62

000/080/76

100

1993

000/900/41

8/38

000/100/66

2/61

000/000/108

100

1998

000/630/46

2/40

000/770/68

8/59

000/000/115

100

منبع: جاكارتا، بي پي اس، 1990

درسال 1988.م تعداد كل زنان در نيروي كار 000/450/28نفر بود. اين تعداد معادل نصف تعداد مردان در بازار كار بوده است. تا سال 1993.م تعداد زنان شاغل در حدود 000/900/41نفر پيش بيني شده است و تا سال 1998 حدود 000/630/46نفر افزايش پيدا خواهد كرد. اين نمودارهاي قياسي براساس اين فرض است كه كل نيروي كار از كل جمعيت تا 62/56% رشد خواهد كرد. [درصد ميانگين از سال 1985 تا 1989 درجدول شمارة (3)] اگر چه هنوز حضور زنان كمتر از مردان است اما واضحاً هرسال درصد مشاركتشان درنيروي كار بالا خواهد رفت.

 

جدول (3)

ميزان مشاركت نيروي كار در سالهاي 1985، 1986، 1987، 1988، 1989

سال

جمعيت كل

نيروي كار

درصد

1985

618/629/164

697/253/87

0/53

1986

515/347/168

126/463/96

3/57

1987

540/009/172

476/733/98

4/57

1988

836/588/175

169/139/101

6/57

1989

110/136/179

064/540/103

8/57

منبع: جاكارتا، بي پي اس، 1990

باتوجه به نقش زنان در نيروي كار تنها مطالعة ارقام درمورد ميزان مشاركت آنها كافي نيست. بلكه نياز است كه به كيفيت مشاركت زنان نيزتوجه كنيم. جدول شمارة چهار نشان مي دهد كه بيشترين سهم زنان شاغل هنوز در كارهاي يدي است. به هرحال زمانيكه سهم زنان در بخش كارهاي يدي كاهش مي يابد، سهمشان در زمينه هاي حرفه اي و تخصصي هرسال بيشتر از مردان افزايش مي يابد.

 

 



 



:: موضوعات مرتبط: علوم اجتماعی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , زنان اندونزی در مدیریت تحصیلات عالی , تحقیق , تحقیق دانشجویی ,
تاریخ : دو شنبه 5 فروردين 1398
بازدید : 456
نویسنده : کیا فایل

نقش زن دراداره آموزش عالي در پرو

 

این متن شامل 32 صفحه می باشد 

 

پرو، كشوري كم توسعه يافته در آمريكاي لاتين ، يكي از جنجالي ترين ومهمترين دروه هادركل تاريخ طولاني خود را مي‌گذراند. به همين عليت ، بيشتر خبرهايي كه اين روزها ازپرو مي‌آيند ، مهيج هستند. اين مقاله- علمي‌رغم آن كه در ابتدا چنين مقصدي نداشتيم به مادر تعيين عواملي كه باعث اين وضعيت جنجال برانگيزشده است، كمك مي‌كند. مابه اين عوامل تز جنبه تكامل دسترسي زنان در ابتدا به آموزش و در وهله بعد به مديريت آموزش مي‌پردازيم . موارد خاصي كه درآن اداره آموزش عالي پرو به زنان سپرده شده است ، بسياركم ومحدود مي‌باشد. اين موارد بعنوان پيروزي هايي خاص وواقعا قابل ستايشي محسوب مي‌شوند، ياحتي مي‌توانيد بعنوان اولين نتايج فرايندي در حال بلوغ وطولاني ولي باشروعي دير هنگام تلقي شود.

اداره آموزش عالي پرو بطور سنتي به مردان محول شده است . دسترسي زنان به اين مسئوليت به موازات مردان ، نقطه پاياني براين تبعيض غير عادلانه ومضحك درطي قرن هاي اخيرخواهد بود. بايد به زنان ، كه توانايي هايي هم طراز مردان دارند، عملا ونه صرفا درحد تئوري ، فرصت هاي مساوي داده شود وآن ها بايد داراي حقوق مساوي با مردان باشند.

علوه براين اگر به انچه گفتيم عمل شود، دسترسي زن پرويي به هدايت واداره موسسات آموزش عالي ، همانقدر به نفع كل كشور بعنوان يك مجموعه خواهد بو، كه به نفع موسسات به تنهايي،وباعث مي‌شود ازدو اشتباه فعلي ونتايج منفي متعاقب آن ها اجتناب شود:

اشتباه اول كه ما آن را اشتباه « آلفا» خواهيم ناميد، اين است كه وقتي بين دو كانديداي مرد وزن بامدارج دانشگاهي ومديريتي يكسان ، بايستي يكي انتخاب شود، اين مرد است كه ترجيح داده مي‌شود- به اين دليل كه مرد است - وزن تنزل داده مي‌شود- چون او يك زن است . تكرار مداوم اين اشتباه ، نشان دهنده فقدان مستمر فرصت هاي مساوي است ، ودرعين حال اين تبعيض ناعادلانه ادامه پيدا مي‌كند وباعث ايجاد ناراحتي وبيزاري بخشي از زنان جامعه مامي‌شود.

اشتباه دوم كه ما آن اشتباه « بتا» خواهيم ناميد، وقتي اتفاق مي‌افتد، كه زني بامهارت هاي علمي‌ومديريتي ، كه به نحو محسوسي برتراز همكار مذكرش است ، به سادگي ازمسئوليت سرپرستي موسسه كار گذاشته مي‌شود، چون زن است ، بنابراين هم موسسه وهم كشور فرصت سود جستن از استعدادهاي اين فرد را ازدست مي‌دهند.بي ترديد كسي قصد ندارد براي غلبه برتبعضي كه قرن ها وجود داشته ، زنان را تنها به اين دليل كه زن هستند وبدون توجه به قابليت هاي علمي‌ومديريتي يشان ، به اداره موسسات آموزش عالي بگمارد. آنچه ما درجستجوي آن هستيم ، درابتدا شرايطي ثمربخش وحقيقي است كه درآن زن ومرد از فرصت هاي مساوي بر خوردار باشند. ودر مرحله بعد شرايطي فراهم شود تازماني كه ازنظرمدارج بالاي علمي‌شاخص هستند، فرصت يابند به موسسات شان وكل جامعه خدمات درجه اولي كه شديدا مورد نياز است ، ارائه دهند.

تاريخچه مشاركت زنان در جامعه پرو

همه اسناد موجود براين واقعيت دلالت مي‌كنند كه هزاران سال قبل ونيز درحين امپراطوري اينكا Lnca Empire ، گروه هاي اجتماعي مختلفي كه در سرزمين قعلي پرو زندگي مي‌كردند، فوق العاده مرد سالاربودند. مي‌دانيم كه طي امپراطوري اينكا وظيفه ؟ (معلمين مذكر) تدريس پسران جوان نخبگان Clito امپراطوري بود. درميان زنان جوان تنها به يك گروه منتخب – ؟ مهارت هايي نظير هنربافندگي ، وتهيه غذا ونوشابه جهت مصرف در دربارامپراطوري ومراسم مذهبي آموزشي داده مي‌شد. حداكثر %1/0 از جمعيت مونث چنين تعليماتي را دريافت مي‌كردند.

بعد از استيلاي اسپانيا اولين نشانه هاي توجه دولت به ترويج آموزش زنان ، در زمان استعمار ودرسال 1726 مشاهده شد. اين بدان معناست كه بيشتر از دويست سال به زنان توجهي از لحاظ آموزشي نشده وآنان ناديده گرفته شدند. درسال 1726 اين وضعيت براي اولين بارمورد ترديد قرار گرفت ، وپيشنهاد شدبه زنان نقش هاي جديدي در جامعه استعماري داده شود. اين عقيده رشد كرد وبالغ شد، ولي خيلي آرام وآهسته .

تنها درسال 1822 بود كه براي اولين بار در پرو آزادي خواهاني به نام مارتين Martin وبوليوار Bolivar پيشنهاد كردند، تحصيل درمدارس براي دخترها مانند پسرها امكان پذير باشد. اولين مدارس مخصوص دخترها درسال 1825 در كاسكوCusco وليما Lima تاسيس شد.

تادرسال 1840 هنوز تعداد مدارس دخترانه ، انگشت شمار بود وتعداد شركت كنندگان دراين مدارس بسيار اندك بود.موانع اصلي دراين راه ، به اين صورت ثبت شده است :

الف) نياز به معلمين بيشتر. ب) عدم تمايل والدين به فرستادن دخترانشان به مدرسه.

درسال 1855 قوانين سراسري براي آموزش همگاني ، براي اولين بار صراحتا حق تحصيل را براي جمعيت مونث ونيز حق ورود به تحصيلات متوسطه رابراي آن ها قائل شد. اين امتيازي بود كه تاآن زمان ققطه به پسران تعلق داشت .بايد خاطرنشان كنيم ، دوزن برجسته نقش چشمگيري در به دست آوردن اين هدف ايفاكردند. اين زنان ترزاگونزالس ، فانينگ Teresa Conzalesde و الويراگارساگارسيا Elvira Garciay Garica بودند.

درسال 1876 اولين آموزشگاه تربيت معلم تاسيس شد وخلائي كه براي مدت زماني طولاني در كشور احساس مي‌شد، پركر.

راهبه هايي از جمعيت مركز مذهبي Congregation of the Sacred Heart عهده دارسازماندهي وهدايت مدرسه شدند. اين جمعيت توسط رئيس جمهور مانوئل پرادو Manuel Prado به پرو دعود شده بودند، و كسي كه تحت تاثيرآموزش فوق العاده خواهرانش درفرانسه قرارگرفته بود ولي حالا تمايل داشت چنين آموزشي را دركشورخودش تحقق ببخشد. سرپرست اولين گروه راهبه ها كه واردشدند، مادرپيوري Mother Purray بود.

درسال 1901 قانون آموزش بازماني Organic Education Law حق ورود به دانشگاه را براي زنان قائل شد. چند سال بعد (1908 ) زن پيرويي اجازه داشت، تقاضاي عنوان ودرجه دانشگاهي بكند.

بهتراست به اين نكته نيزتوجه كنيم كه همه اين پيروزي ها طوري طراحي و پرداخته شده بودند، كه دختر بچه ها وزنان جوان كه به شاخه اجتماعي متنفذ وممتاز جمعيت كشورتعلق داشتند، ازآن بهره مند شوند. بنابراين دسترسي زنان به تحصيلات ابتدايي ، متوسطه و دانشگاهي تنها به حال كمتراز 10 % جمعيت مونت پيرويي مفيد واقع...

 


 



:: موضوعات مرتبط: علوم اجتماعی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , نقش زن در اداره آموزش عالی , تحقیق , تحقیق دانشجویی ,
تاریخ : دو شنبه 5 فروردين 1398
بازدید : 579
نویسنده : کیا فایل

کاراته

 

این متن شامل 14 صفحه می باشد 

 

کاراته نوعی جنگیدن است اما بدون اسلحه و شامل تکنیک های مختلف دفاع کردن و ضربه زدن می باشد که توسط دست و پا صورت می گیرند. همچنین دارای سَبک های مختلفی با مشخصات مخصوص به خود است.

بعضی از این سَبکها روی قدرت و بعضی دیگر روی سرعت تأکید دارند.

تعدادی نیز فقط جنبه ورزشی و مسابقاتی دارند. درحالیکه بعضی از سَبکها با مسابقه دادن مخالف هستند و آنرا خطرناک می دانند. دراین اواخر سَبکهای کاراته فقط جنبه دفاعی داشته و تکنیکهای آن از حالت ورزشی و تهاجمی بیرون آمده اند (مبارزه کنترلی و امتیازی).

چند نکته درباره کاراته:

 

کاراته یک هنر دفاعی است و هیچ گاه نباید برای تهاجم ازآن استفاده کرد. شرایط هرچه که باشد نباید از کاراته بصورت تهاجم استفاده کرد.

مواظب گفتار خود باشید، چون اگر لاف زَنی و گُنده گویی کنید دشمنان زیادی پیدا خواهید کرد. هیچ گاه این گفته قدیمی رافراموش نکنید:

« یک درخت تنومند ممکن است بوسیله یک باد قوی نابود شود، اما اگر چون بید مجنون خم شود، باد از لابلای آن می گذرد و به آن آسیبی نمی رساند».

بزرگترین حُسن کاراته خِردمندی و تواضع آن است.

هیچکس نمی تواند در کاراته به کمال برسد مگر دریابد که کاراته بیش از هرچیز یک آیین و روش زندگی است.

هدف کاراته تکامل ذِهن (کالبُد ذهنی) به موازات تکامل جسم (کالبد فیزیکی) است. هیچ گاه دراین ارتباط نباید عبارتهایی که تنها قدرتهای جسمی را می ستایند بر زبان آورد.

درانتها، امیدوارم که سری این کتابها (کتابهای مربوط به هر« کیو» و« دان» ) که به ترتیب توسط اینجانب به نگارش در می آید، بتواند راهگشای تکامل کالبد فیزیکی، کالبد ذِهنی و کالبد روحی هنرجویان و اساتید هنرهای رزمی باشد.

 

کاراته‌ ( به ژاپنی:空手 ) یک نوع ورزش رزمی است. به معنای روش مبارزه و دفاع با دست خالی و شامل ضربه‌های سریع دست و پا. (مبارزه و دفاع با دست خالی یعنی بدون سلاح و نه به این معنا که از ضربات پا استفاده نمی شود) گفته می‌‌شود کاراته دارای قدمتی پنج هزار ساله است و يکی از استادان اوليه و مبتکران اين فن بوديدهاراما است که حدود 525 سال قبل از ميلاد مسيح مي زيسته است. وی که از پيشوايان مذهبی بودایی بود، به تنهايی از هند به راه افتاد و پس از راهپيمايی چند هزار کيلومتری خود و با پشت سر گذاشتن موانع طبيعی بسيار مشکل موجود در آن زمان به چين رسيد و در ايالت هون نان و معبد شائولين اقامت گزيد. تعاليم بوديدهاراما شامل تمرينات شديد انضباطی و رعایت پرهيزکاری بود. وی 9 سال رنج و رياضت همراه با تفکر و برای اين که شاگردانش نيز بتوانند در مقابل ساعت‌های طولانی تفکر و انديشه تاب مقاومت بياورند و نيز با زورگويانی که تعاليم مذهبی و مردان دين را سد راه خود می‌‌ديدند به مبارزه و مقابله برخيزند 18 حرکت تمرينی را ابداع نمود که در حقيقت زير بنای حرکات کاراته امروزی است.

کاراته امروزی شکل تکامل يافته ای از کمپوی چينی (بوکس چينی) می باشد که در ابتدا اوکیناواته نامیده ميشد. از هنگامی که حکومت‌های استبدادی در چين سلسله کينک 1644-1911 و سلسله ساتسوما در اوکیناوا به منظور جلو گيری از ورزيده شدن مخالفان و نيز تحت کنترل در آوردن مردم قانون منع استفاده از شمشير را به مورد اجرا گذاشتند و به جمع آوری سلاح‌های رزمی اقدام نمودند مردم به سوی آموزش هنر مبارزه با دست خالی روی آوردند که همين امر باعث شکوفايی هرچه بيشتر کاراته شد.

در سال 1921 يکی از بزرگ‌ترين استادان کاراته جزیره اوکیناوا گيچين فونا کوشی 1868-1957 توانست با قدرت و ظرافت تمام کاراته را به ژاپن معرفی نمايد و برخی ديگر از هنر جويان که تحت تعليم بزرگ‌ترين استادان اوکيناوا قرار گرفته بودند، تکنيک‌های سنتی را با يکديگر ترکيب نموده و سبک‌های متعددی از کاراته را به وجود آوردند.

سال 1342 سال ورود كاراته به ایران توسط هرمز میربابایی و محمدعلی صنعتكاران و فرهاد وارسته هستند می‌‌باشد.

در حال حاضر، سبکهای مختلف کاراته، بالغ بر صدها سبک می‌شود که در واقع، بازگشت همه آنها به چهار سبک اصلی و مادر از سبک‌های اصلی و کنترلی و يک سبک نيمه کنترلی می‌‌باشد.

سبک‌های کاراته

  • سبک های کنترلی عبارت‌اند از:
  • شوتوکان بنيان گذار: گيچين فونا کوشی. در این متد توجه خاصی به نیرو و سرعت ورود آن و مرکز ثقل نیرو می‌شود .

 

 



:: موضوعات مرتبط: تربیت بدنی و علوم ورزشی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , کاراته , ورزش کاراته , سبک های کاراته ,
تاریخ : دو شنبه 5 فروردين 1398
بازدید : 430
نویسنده : کیا فایل

قوانين و مقررات بازي تنيس

 

این متن شامل 46 صفحه می باشد 

 

ماده 1 زمين بازي انفرادي
زمين بازي مستطيلي است بطول 77/23 متر به عرض 23/8 متر. زمين توسط توري كه از يك سيم با طناب به قطر حداكثر 8/0 سانتيمتر آويزان است، به دو نيمه تقسيم مي‏گردد. انتهاي اين سيم با طناب بايد به بالاي دو پايه در دو سوي تور متصل گردد يا از روي آن گردانيده شود. قطر مقطع پايه استوانه‏اي يا اصلاح مقطع پايه مكعب مستطيل شكل نبايد بيش از 15 سانتيمتر بيشتر باشد. مركز مقطع پايه ها مي‏بايد در فاصلة 914/0 متري از زمين بازي واقع شود و ارتفاع پايه ها بايد به گونه‏اي تنظيم گردد كه قسمت بالاي سيم نگهدارنده تور در ارتفاع 07/1 متري از سطح زمين واقع شود در صورتي كه از زمين مشترك براي «دوبل» (به مادة 34 رجوع شود) وانفرادي استفاده شود بايد تور را توسط دو پايه كه پايه هاي بازي انفرادي ناميده مي‏شوند، در ارتفاع 07/1 متري نگاهداشت. مركز مقطع اين پايه ها كه قطر و به اصلاح مقطع آنها نبايد بيش از 5/7 سانتيمتر باشد در هر طرف در فاصلة 914/0 متري از زمين انفرادي واقع مي‏گردد. تور بازي را بايد چنان كشيد كه فضاي مابين دو پايه را كاملاً پر كند و شبكه‏ هاي تور به اندازه‏اي كوچكتر در نظر گرفته مي‏شوند كه مانع عبور توپ شود. ارتفاع تور در وسط پايه 914/0 متر باشد لذا تور در اين قسمت توسط كمربندي كاملاً سفيد كه عرض آن بيش از 5 سانتيمتر نباشد محكم در ارتفاع مورد نظر نگاهداشته مي‏شود. نواري كاملاً سفيد كه عرض آن بيش از 5 سانتيمتر و در فاصلة مساوي در بين دو خط كناري و به موازات آنها كشيده مي‏شود. خط انتهائي در طرف داخلي زمين توسط علامت مركزي به طول 10 سانتيمتر و عرض 5 سانتيمتر در امتداد فرضي خط مركزي سرويس است و به دو بخش تقسيم مي‏شود. علامت مركزي در هر طرف زمين بر خطوط انتهائي عمود ومتصل است. از كليه خطوط ديگر نبايد از 5/2 سانتيمتر كمتر و از 5 سانتيمتر بيشتر باشد، به استثناء خط انتهائي كه نبايد بيشتر از 10 سانتيمتر عرض داشته باشد. در تمام اندازه‏گيريها بايد لبه خارجي خطوط را در نظر گرفت. رنگ تمام خطوط بايد يكنواخت باشد. استفاده از رنگهاي سفيد و يا زرد و نشانه‏هاي تبليغاتي يا هر چيز ديگري كه در دو انتهاي زمين قرار داده شده، غير مجاز است. استفاده از رنگهاي روشن تنها در صورتي مجاز است كه در اين امر در ديد بازيكنان اختلالي ايجاد نكند.
اگر نشانه‏هاي تبليغاتي بروي صندلي خط نگهدارنده دو انتهاي زمين نشسته‏اند، قرارداده شود، اين نشانه‏ها بايد فاقد رنگهاي سفيد و زرد باشند. از رنگهاي روشن در صورتي مجاز است كه اختلال در ديد بازيكنان ايجاد نكند.
1- 
basiline 
2- 
Side- line 
3- 
Service- line
4- 
Centerservice- line
5- 
Service courts
6- 
Centermark
تبصره:
در مسابقات «جام ديويس» و يا ديگر مسابقات رسمي قهرماني فدراسيون بين المللي تنيس بايد فاصله‏اي در پشت خطوط انتهائي در نظر گرفت كه كمتر از 4/6 متر نباشد و در طرف خارجي خطوط كنار هم بايد فاصله‏اي در نظر گرفت كه كمتر از 66/3 متر نباشد. مي‏توان صندلي خط نگهداران را در صورتيكه بيشتر از 914/0 متر بداخل اين فضاها پيشروي نكرده باشند. در فاصله 4/6 متر از خطوط انتهائي در فاصلة 66/4 متر از خطوط كناري قرار دارد.
(ابتداي صفحه)
ماده 2 اجزائ ثابت زمين
اجزاء ثابت زمين نه تنها در برگيرندة تور، پايه هاي زمين انفرادي طناب يا سيم نگهدارندة تور- نوار تور و كمربند نگهدارندة تور است، بلكه در صورت وجود، شامل موانع انتهائي و كناري جايگاهها، صندليهاي ثابت يا قابل نقل و انتقال پيرامون زمين بازي، افراد اشغال كنندة صندليها، كليه ديگر اجزاء ثابت در پيرامون و يا بالاي زمين بازي، داور، داور تور، داور خطاي پا، خط نگهداران توپ جمع كنها البته در هنگامي كه جاي مقر خود حضور دارند، نيز مي‏گردد.
تبصره:
در تأمين اهداف اين ماده بايد متذكر شد كه مفهوم لغت داور در برگيرندة داور، افرادي كه به آنها در بين بازي مكان مشخص اعطاء شد و كليه افرادي مي‏شود كه جهت همكاري با داور در جريان مسابقه برگزيده شده باشند.
(ابتداي صفحه)
ماده 3 توپ تنيس
سطح بيروني توپ بايد يكنواخت و برنگ سفيد يا زرد باشد، اگر روي توپ درزي وجود داشته باشد، اين محل نبايد بصورت دوخته و به شكل بخيه باشد. قطر توپ بايد بيش از 35/6 سانتيمتر و كمتر از 67/6 سانتيمتر باشد و وزن آن بايد بيش از 7/56 گرم و كمتر از 5/58 گرم باشد و جهش توپ در صورت رها شدن از فاصلة 254 سانتيمتر بر روي يك سطح بتوني بايد بيش از 135 سانتيمتر و كمتر از 147 سانتيمتر باشد تحت فشار 165/8 كيلو گرم توپ بايد دچار فرورفتگي بداخل به ميزان بيش از 56/0 سانتيمتر و كمتر از 74/0 سانتيمتر در قسمت جلوئي و فرورفتگي به ميزان بيش از 89/0 سانتيمتر و كمتر از 08/1 سانتيمتر در قسمت پشتي شود. ارقام گفته شده در مورد اين فرورفتگيها بايد ميانگين خواندن جدا از هم ارقام در هر يك از سه محور توپ باشد و در هر مورد اختلاف بين دو بار خواندن ارقام نبايد بيش از 08/0 سانتيمتر گردد. براي بازي در ارتفاع بيش از 1219 متر از سطح دريا مي‏توان از دو نوع ديگر توپ استفاده نمود. توپ اول تمام مشخصات پيش گفته را دارد جز آنكه جهش آن بيش از 93/121 سانتيمتر و كمتر از 135 سانتيمتر است و فشار داخلي آن بيش از فشار خارج آن است. اين نوع توپ مرسوم است به «توپ پر فشار» توپ نوع دوم تمام مشخصات پيش گفته را دارد جز آنكه جهش آن بيش از 135 سانتيمتر و كمتر از 147 سانتيمتر است و فشار داخلي تقريباً برابر فشار خارجي است اين توپ به منظور تطبيق بايد براي مدت 60 روز يا بيشتر در همان ارتفاع مورد نظر جهت انجام مسابقه قرار گيرد. به اين توپ معمولاً واژه توپ فشار صفر و يا توپ بدون فشار اطلاق مي‏گيرد.
تمام آزمايشات در مورد جهش توپ اندازه و ميزان فرورفتگي بايد مطابق قوانين و ترتيبهاي معين شده در ضميمه 1 صورت گيرد.
1- 
Pressurised Ball
2- 
Zero-Pressure
3-
Non-Pressrised
(ابتداي صفحه)
ماده 4- راكت تنيس
راكتهائي كه از مشخصات ذيل پيروي نكنند جهت بازي مطابق مقررات تنيس، مورد تأئيد نمي‏باشند.
الف) قسمتي از راكت كه در انجام ضربه مورد استفاده قرار مي‏گيرد بايد تخت باشد و از يك شبكه زه درهم شده متصل به قاب راكت تشكيل مي‏گردد. زه‏ها در محل تلاقي بازه‏هاي مجاور به تناوب از رو و زير به يكديگر مي‏پيوندند و به هم تافته مي‏شوند. در مجموع اين شبكة زه بايد يكدست باشد و بخصوص تراكم اين شبكه در قسمت مركز نبايد كمتر از ساير قسمتها باشد. زه‏ها بايد عاري از هر گونه اضافات و اتصالات جنبي باشند مگر آنچه كه جهت پيشگيري و محدود كردن فرسودگي و پارگي و يا لرزش بكار رود كه بايد اندازه و محل معقول و مناسب جهت تأمين اهداف فوق را داشته باشد.

 


 



:: موضوعات مرتبط: تربیت بدنی و علوم ورزشی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , تنیس , قوانین تنیس , بازی تنیس ,
فروشگاه فایل کیا؛ منبع جامع انواع فایل... چنانچه فایل مد نظرشما در بین فایل های بارگذاری شده در سایت موجود نبود،می توانید از طریق دایرکت پیج اینستاگرام@kiyafile.ir سفارش دهید.

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان منبع جامع انواع فایل و آدرس kiyafile.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.











RSS

Powered By
loxblog.Com
مدیر سبز، آموزش بازاریابی

TOOLS BLOG

TOOLS BLOG